آستان مطهر امامزاده سیدعبدالله

آقاسیاهپوش سنگر
مشخصات بلاگ
آستان مطهر امامزاده سیدعبدالله

ترویج فرهنگ و معارف قرآنی در قالبهای عبادی-سیاسی-اجتماعی-فرهنگی-و ....

پیام های کوتاه
برنامه های مسجد
فعالیت ها
نویسندگان
شنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۴، ۰۸:۱۵ ب.ظ

آیت الله بهجت زمان مرگ خود را می دانست

آیت الله بهجت زمان مرگ خود را می دانست
🌹🌻🌻🌹

یک هفته،
قبل از وفات آقای بهجت رضوان الله تعالی علیه دور آقا نشسته بودند؛

💦💦💦
آقای بهجت فرمودند،
امسال برای من، مشهد،
خانه اجاره نکنید من امسال،
حرم امام رضا نمیروم.

علی آقا «پسر آقای بهجت» گفت؛
حاج آقا ما فرستادیم همان ساختمان
سابق در کوچه باقری را اجاره کنند.

💦💦💦
آقا فرمودند؛
زنگ بزنید و بگویید برگرده،
من امسال مشهد نمی روم.

💦💦💦
علی آقا؛
موضوع را به مادرش گفت.
مادرش گفت؛ آشیخ محمد تقی چی گفتید؟

💦💦💦
آقای بهجت فرمود؛
سر و صدا نکنید، من این هفته،
یکشنبه ساعت پنج بعد از ظهر می میرم؛
عمرم دیگه تمام شده.

💦💦💦

یک ربع مانده به ساعت پنج،
بیهوش شدند؛ علی آقا ایشان را گذاشت داخل ماشین تا به دکتر ببرند، یک لحظه آقا چشمانشان را باز کردند و آرام گفتند؛
نبرید! نبرید!
💦💦💦

سر چهارراه بعدی که رسید،
آقا بلند شدند و دستشان را روی سینه گذاشتند و گفتند،
”السلام علیک یا صاحب الزمان“
و دقیقاً راس ساعت پنج از دنیا رفتند.

💦💦💦

آقا این یک هفته آخر عمرشان را،
شبها تا صبح بیدار بود، یک لحظه نخوابید؛ روزها که برایشان غذا میآوردند،
یک لقمه می خورد و می گفت،
”بسم الله و بالله و الیک اعود“
خدایا به سوی تو میام.
💦💦💦

خانم شان میگفت:
آقا یک حال دیگری داشتند،
قرآن می خواند و گریه می کرد
و می گفت،
خدایا خیلی قرآن را دوست دارم،
روز قیامت هم برام قرآن میاری؟
بعد فرمود، برام گریه نکنید.

💦💦💦

آقا صبح دوشنبه می آمدند حرم،
علی آقا میگوید؛
صبح دوشنبه بعد از زیارت قبر آیات عظام، آقا دست من را گرفتند و گفتند؛
پسرم من را اینجا دفن می کنند.
من این مطلب را جایی نقل نکردم.
صبح روز دفن، هنگامی که جنازه را آوردیم برای دفن، دیدم همان جایی است که پدرم آدرس داد.

به آقای مسعودی «تولیت حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها» گفتم؛
چه شد اینجا دفن کردید؟

آقای مسعودی گفت؛
هر کجا داخل حرم دنبال قبر رفتیم،
پیدا نشد، فقط همین جا را پیدا کردیم.

💦💦💦

آیت الله بهجت ”ره“:
استادم سید علی قاضی(اسوة العارفین)
را در خواب دیدم به او گفتم چه چیزی حسرت شما در دنیاست که انجام نداده اید.؟
ایشان فرمودند؛
حسرت میخورم که چرا در دنیا
فقط روزی یک مرتبه زیارت عاشورا را میخواندم.!!!

اللهم صل علی محمد،
وال محمد و عجل فرجهم.🇮🇷🇮🇷

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۴ ، ۲۰:۱۵
محمد رضا فکرجوان
شنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۴، ۰۸:۱۰ ب.ظ

برای دو لقمه بیشتر؛علی فروشی نکنیم..

روزی حضرت علی (ع) نزد اصحاب خود فرمودند:من دلم خیلی بحال ابوذر غفاری می سوزد خدا رحمتش کند.اصحاب پرسیدند چطور ؟
مولا فرمودند: آن شبی که به دستور عثمان ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر برای عثمان به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با عثمان بیعت کند.
ابوذر خشمگین شد و به مامورین فرمود: شما دو توهین به من کردید . اول آنکه فکر کردید من علی فروشم و آمدید من را بخرید و دوم بی انصاف ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟
شما با این چهار کیسه اشرفی می خواهید من علی فروش شوم؟
تمام ثروت های دنیا را که جمع کنی با یک تار موی علی عوض نمی کنم.
آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست.

مولا گریه می کردند و می فرمودند: به خدایی که جان علی در دست اوست قسم آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان عثمان محکم بست سه شبانه روز بود او و خانواده اش هیچ نخورده بودند و از گرسنگی سنگ به شکم خود بسته بودند...

مواظب باشیم برای دو لقمه بیشتر؛علی فروشی نکنیم...یا امیرالمؤمنین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۴ ، ۲۰:۱۰
محمد رضا فکرجوان