آستان مطهر امامزاده سیدعبدالله

آقاسیاهپوش سنگر
مشخصات بلاگ
آستان مطهر امامزاده سیدعبدالله

ترویج فرهنگ و معارف قرآنی در قالبهای عبادی-سیاسی-اجتماعی-فرهنگی-و ....

پیام های کوتاه
برنامه های مسجد
فعالیت ها
نویسندگان
دوشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۵، ۰۱:۰۱ ب.ظ

شهید شوخ طبع

شهید شوخ طبع

توی سنگر هر کس مسئول کاری بود .
یک بار خمپاره ای آمد و خورد کنار سنگر
به خودمان که آمدیم ، دیدیم رسول پای راستش را با چفیه بسته است.
نمیتوانست درست راه برود . از آن به بعد کارهای رسول را هم بقیه بچه ها انجام دادند ..
***********
کم کم بچه ها به رسول شک کردند ، یک شب چفیه را از پای راستش باز کردند و بستند به پای چپش .
صبح بلند شد ، راه افتاد ، پای چپش لنگید !
سنگر از خنده بچه ها رفت روی هوا !!
تا میخورد زدنش و مجبورش کردن تا یه هفته کارای سنگر رو انجام بده .
خیلی شوخ بود ، همیشه به بچه ها روحیه می داد ، اصلا بدون رسول خوش نمی گذشت...

شهید رسول خالقی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۵ ، ۱۳:۰۱
محمد رضا فکرجوان
دوشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۵، ۰۱:۰۰ ب.ظ

به خاطر دنیا حق را ناحق نکنیم

به خاطر دنیا حق را ناحق نکنیم

روزی حضرت علی'ع' نزد اصحاب خود فرمودند:
من دلم خیلی بحال ابوذر غفاری می سوزد، خدا رحمتش کند.
اصحاب پرسیدند چگونه؟
مولا فرمودند:
آن شبی که به دستور عثمان ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر برای عثمان به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با عثمان بیعت کند.
ابوذر خشمگیــن شد و به مامورین فرمود:
شما دو توهین به من کردید؛ اول آنکه فکر کردید من علی فروشم و آمدید من را بخرید
و دوم بی انصاف ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟
شما با این چهار کیسه اشرف می خواهید، من علی فروش شوم؟
تمام ثروت های دنیا را که جمع کنی با یک تار موی علی عوض نمی کنم.
آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست.
مولا گریه می کردند و می فرمودند:
به خدایی که جان علی در دست اوست قسم آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان عثمان محکم بست سه شبانه روز بود او و خانواده اش هیچ نخورده بودند .

مواظب باشیم برای دو لقمه بیشتر یا به خاطر پست و مقام زودگذر دنیوی حق را ناحق و در این زمان علی فروشی نکنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۵ ، ۱۳:۰۰
محمد رضا فکرجوان