آستان مطهر امامزاده سیدعبدالله

آقاسیاهپوش سنگر
مشخصات بلاگ
آستان مطهر امامزاده سیدعبدالله

ترویج فرهنگ و معارف قرآنی در قالبهای عبادی-سیاسی-اجتماعی-فرهنگی-و ....

پیام های کوتاه
برنامه های مسجد
فعالیت ها
نویسندگان

۲۸۴۹ مطلب توسط «محمد رضا فکرجوان» ثبت شده است

چهارشنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۳، ۰۸:۱۵ ب.ظ

خدا کریم است

پاسخ راهبردی امام راحل (ره) به خبرنگار بی ادب مجله تایم
 

شخصی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد : یا رسول الله ! حساب بنده ها در قیامت با چه کسی  است ؟ پیامبر فرمودند : با خود خدا . آن شخص گفت : خیالم راحت شد . سپس بلند شد و رفت . حضرت به اصحاب فرمودند : این شخص حقیقت مطلب را فهمید . اصحاب به دنبال آن مرد رفتند و ازاو پرسیدند : چرا وقتی پیامبر فرمود ؛ حساب بنده ها با خداست ؛ گفتی خیالم راحت شد ؟ آن مرد جواب داد : اَلکَریم ُ اِذَا قَدَرَ عَفَا . شخص کریم وقتی قدرت انتقام گرفتن پیداکند ؛ می بخشد و عفو می کند.     

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۳ ، ۲۰:۱۵
محمد رضا فکرجوان
سه شنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۳، ۰۹:۰۲ ق.ظ

سلام بر میرزا کوچک خان جنگلی

یا د و خاطره رشادتهای بزرگمرد  گیلان میرزا کوچک خان جنگلی  گرامی باد

میرزا یونس معروف به میرزا کوچک فرزند میرزا بزرگ در سال۱۲۵۷ه. ش. در محله قدیمیاستادسراشهررشتدر خانواده‌ای متوسط و مذهبی چشم به جهان گشود. وی سنین آغاز عمر را در مدرسه علمیه حاج حسن (صالح آباد) و مدرسه جامع شهررشتبه آموختن صرف و نحو و تحصیلات دینی گذرانید. پس از آن بهقزوینرفته و در مدرسهٔ صالحیه تحصیل دروس حوزوی را ادامه داد و چندی هم درمدرسه محمودیهٔتهرانبه همین منظور اقامت گزید. پایه آموزش حوزوی می‌توانست وی را در سلک روحانیان درآورَد، اما حوادث و انقلابات کشور مسیر افکارش را تغییر داد و او را به راهی دیگر کشاند. میرزا کوچک‌خان دارای دو خواهر به نام‌های کربلایی خانم و سارا خانم و دو برادر به نام‌های میرزا محمدعلی خان و میرزا رحیم خان بود، که هردو بعد از میرزا وفات یافتند. بنا به گفته اطرافیان، میرزا کوچک خان مردی قوی بنیه، زاغ چشم و دارای سیمایی متبسم بود و از نظر اجتماعی مردی باادب، فروتن، خوش برخورد، مومن به اصول اخلاقی، صریح اللهجه، طرفدار عدل و آزادی و حامی مظلومان بود. میرزا کوچک‌خان اهل ورزش بود و از استعمال دخانیات خودداری می‌کرد.

میرزا در واقعهمشروطیتبه انقلابیون جبهه شمال پیوست و در فتحقزوینشرکت داشت. روس‌ها مدتی او را از رشت تبعید کردند. در سال ۱۲۹۳ ه. ش میرزا که تازه از تبعید آزاد شده و به رشت آمده بود به شدت تحت تاثیر ظلم و ستم نیروهای روس بر مردم گیلان قرار گرفت و تصمیم گرفت که به کمک دوستان مشروطه خواه خود دوباره دست به قیام بزند. اما این بار علاوه بر مطالبه آرمان‌های آزادی خواهانه مشروطه که آن را بر باد رفته می‌دید به دنبال نجات ایران و علی‌الخصوص گیلان از اشغال آشکار نیروهای نظامی نیز بود. افکار میرزا توانست در دل اقشار و طبقات مختلف مردم گیلان نفوذ کند. افرادی نظیردکتر حشمتومیرزا حسین کسماییکه از چهره‌های تحصیل کرده و فرهیخته گیلان بودند، و یاحسن آلیانیوشیخ علی شیشه برکه از طبقات معمولی جامعه بودند در میان طیف طرفداران میرزا دیده می‌شوند. و بجز اینها میرزا توانست از حمایت چند تن از تجار و کسبه معتبر از جملهحاج احمد کسمایینیز برخوردار شود. تاریخ نگاران عمدتاً قیام جنگل را به دو دوره مجزا تقسیم می‌کنند.

دوره اول

میرزا و دکتر حشمت

میرزا پس از جمع کردن دوستان و همفکرانش به جنگل رفت و قیامش را آغاز کرد. قوای روس و البته نیروهای داخلی وابسته به آنها بارها تلاش کردند جنگلی‌ها را سرکوب کنند اما کاری از پیش نبردند و عمدتاً شکست خوردند که از جمله این نیروهای وابسته که از جنگلی‌ها شکست خوردند می‌توان بهلوطی عبدالرزاقومفاخرالملکاشاره کرد. در این دوره جنگلی‌ها هیئتی به نامهیئت اتحاد اسلامتشکیل دادند که اداره امور مناطق تحت کنترل، و تصمیم گیری‌های کلی توسط این هیئت انجام می‌شد. آنها هدف خود را «اخراج نیروهای بیگانه، رفع بی عدالتی، مبارزه با خودکامگی واستبدادو برقراری دولتی مردمی» اعلام می‌کردند. دولت مرکزی ایران در این دوره سعی می‌کرد با جنگلی‌ها کج دار و مریز رفتار کند.

بعد از انقلاب بلشویکی روسیه نیروهای روس از ایران خارج شدند و در این خروج قوای جنگل راه را برای آنها هموار کردند. اما آخرین دسته روس‌ها، یعنی قوای ژنرالبیچراخوفکه داری افکار تزاری بود، وضعیتی متفاوت داشت. او با انگلیسی‌ها به فرماندهی ژنرالدانسترویلمتحد شده بود که به قفقاز برود و در آنجا با بلشویک‌ها بجنگد. انگلیسی‌ها از میرزا خواستند که ضمن اجازه عبور قوایبیچراخوفو قوای انگلیس از گیلان، تعدادی از پاسگاه‌ها را نیز در اختیار آنها قرار دهند تا به وسیله آن تدارکات پشت جبهه قفقاز میسر شود. میرزا قبول نمی‌کند و به ناچار در کنار پل منجیل جنگ سختی درمی‌گیرد. قوای روس به وسیله توپخانه دوربرد بر قوای جنگل که آرایش نظامی نامناسبی گرفته بودند پیروز می‌شود و راهی انزلی می‌شود. و رشت نیز به دست قوای انگلیس می‌افتد. البته بعد از آن جنگلی‌ها رشت را آزاد می‌کنند، ولی این آزادی دیری نمی‌پاید و انگلیسی‌ها دوباره رشت را تصرف می‌کنند. سرانجام با وساطت کنسول فرانسه بین جنگلی‌ها و انگلیسی‌ها صلح برقرار می‌شود.

در همین ایام در تهرانوثوق الدولهبه قدرت می‌رسد. او ابتدا به میرزا پیشنهاد می‌کند که ضمن تامین جانی به عتبات برود و قوایش را در اختیار دولت قرار دهد.وثوق الدولهبعد از مخالفت میرزا با این پیشنهاد،تیمورتاشرا با بیست هزار قزاق به عنوان والی گیلان فرستاد تا جنگلی‌ها را سرکوب کند. در این ایام بود کهحاج احمد کسمایی، که یکی از سران موثر جنگل بود خود را تسلیم کرد. میرزا که نمی‌خواست با هموطنانش بجنگد تصمیم گرفت با افرادش به سمت شرق گیلان عقب نشینی کند. جنگلی‌ها به دسته‌های کوچک تقسیم شدند و با پای پیاده به سمت شرق گیلان (لاهیجان) حرکت کردند. در این راهپیمایی طولانی، عده‌ای از جنگلی‌ها از پای درآمدند و عده‌ای هم اسیر شدند. به مرور زمان عده‌ای فرار کردند و بخشی هم تسلیم شدند که از جمله آنهادکتر حشمتبود که نیروهای قزاق به امان نامه‌ای که پشت قرآن برای او امضا کرده بودند، وفا نکردند و سرانجامدکتر حشمتدر رشت اعدام شد. میرزا دوباره به فومنات، یعنی همان پایگاه اولیه اش برمی‌گردد و این پایان دوره اول قیام جنگل است.

دوره دوم

 

قوای دولتی نتوانستند میرزا را دستگیر کنند، لذا جنبش جنگل همچنان به بقای خود ادامه داد. رفته رفته جنگلی‌ها همدیگر را پیدا کردند و دوباره قدرت گرفتند. از طرفی دولتوثوق الدولهبعد از مخالفت سراسری با قرارداد ۱۹۱۹ احساس بی‌ثباتی می‌کرد، لذا نماینده‌ای نزد میرزا فرستاد که تا بازشدن دوره جدید مجلس بین قوای دولتی و قوای جنگل آتش‌بس برقرار شود.

در این دوره میرزا با از دست دادن بعضی از دوستان سابقش که اثرات مهمی در قیام او داشتند از جملهدکتر حشمت،حاج احمد کسماییومیرزا حسین کسمایی، اکنون به بعضی دیگر از دوستانش که تمایلات چپگرایانه دارند از جملهاحسان الله خانوخالو قربانمیدان می‌دهد و آنها نیز میرزا را ترغیب به دوستی با اتحاد جماهیر شوروی می‌کنند. نیروهای شوروی به بهانه تعقیب روس‌های سفید وارد انزلی شدند. جنگلی‌ها از این فرصت استفاده می‌کنند و رشت را تصرف می‌کنند. میرزا سپس به انزلی می‌رود و پس از ملاقات با نماینده شوروی در انزلی، مسیر جدیدی را دنبال می‌کند و این مقدمه‌ای بر تشکیل کمیته انقلاب و برقراری حکومت جمهوری می‌شود. هرچند تاریخ نشان داد که روحیات میرزا با افکار کمونیستی همساز نبود و میرزا نتوانست با آنها کنار بیاید.

در همین راستا در روز یکشنبه۱۶ خرداد۱۲۹۹قوای جنگل با انتشار بیانیه‌ای تشکیلکمیته انقلاب ایرانو تأسیس حکومتجمهوری شوروی سوسیالیستی ایرانرا اعلام نمود و دولت جمهوری را معرفی کرد، که میرزا عنوان رهبر را داشت. اما هنوز دولت تازه انقلابی سامان نگرفته بود که تفاوت دیدگاه ایرانی - اسلامی جنگلی های اصیل، با کمونیستهای تازه وارد نمایان شد. با حمایتبلشویک‌هایروس، انقلابی‌های سرخ طرفدار شوروی دست به یک سری اعمال خودسرانه و افراطی زدند که اعتراض مردم را برانگیخت. کمونیستها به دلیل تضاد اعتقادی که با مذهب داشتند و از طرفی چون مالکیت خصوصی را برنمی تافتند متعرض مالکین و زمین داران و متدینین می شدند. میرزا با مشاهده این قبیل رفتارها نهایتاً طاقت نیاورد و روز جمعه۱۸ تیر۱۲۹۹به عنوان اعتراض ازرشتبهصومعه سرارفت. میرزا قبل از حرکت پیغامی توسط نماینده خود برایلنینبهمسکوفرستاد که در آن ذکر شده بود: «در موقع، خود به نمایندگان روسیه اظهار کردم که ملّت ایران حاضر نیست برنامه بلشویک‌ها را قبول کند».

خلاء میرزا نه تنها کمونیستها را متنبه نکرد بلکه آنان از این فرصت برای قبضه کامل قدرت استفاده کردند. در تاریخ شنبه۹ مرداد۱۲۹۹طرفدارانشورویبا رهبری و حمایت فرمانده قوای مسلح شوروی و مدیر بخش سیاسی و امنیت نظامی آن در رشت بر ضدّ میرزا کودتا کردند. آنها همه طرفداران میرزا را دستگیر و بازداشت کردند. و دولت جدیدی معرفی کردند که در آناحسان الله خانبا عنوان سرکمیسر و کمیسر خارجه و (سید جعفر جوادزاده)سید جعفر پیشه‌وریبه عنوان کمیسر داخله حضور داشتند. عدم استقبال مردم از حکومت جدید و همچنین اختلاف بین خود کمونیستها بر سر دوستی یا دشمنی با میرزا، دولت کودتایی را به بن بست کشاند. بنابر این کمونیست‌ها پس از مدتی با میرزا از در صلح درآمدند و دوباره دولت جدیدی به رهبری میرزا تشکیل شد، اما این دولت جدید نیز دوامی نیاورد و با قتلحیدر خان عمواوغلیدوباره از هم پاشید. اختلافات درونی چه در دوره اول و چه دوره دوم قیام جنگل از عوامل مهم تضعیف این نهضت محسوب می‌شود.

بعد از کودتای۳ اسفند۱۲۹۹و قدرت گرفتن رضاخان تحت عنوانسردار سپه، دولت مرکزی تصمیم گرفت حاکمیت خود را بر کل ایران مسجل کند. لذا باید دولت‌های محلی از میان برداشته می‌شد که از جمله آنها دولت جنگل بود. در تهران تحلیل‌ها بر این امر استوار بود که دولت جنگل دست نشانده و عامل دولت شوروی است که از طریق آن قصد دارد تسلط نظامی و ایدئولوژیک خود را بر کل ایران حاکم کند. به فرماناحمدشاه قاجارقوای دولتیبریگاد قزاقبه سرکردگیسردار سپهبرای سرکوب قوای سرخ وارد رشت گردید که چندین برخورد جنگی بین دو قوا به وجود آمد که گاه نیروهای دولتی پیشروی و گاه عقب نشینی می‌کردند. در نهایت با مذاکرات پشت پرده قوای سرخ خاک رشت وبندر انزلیرا ترک کردند. نیروهایخالو قربانتسلیم قوایسردار سپهشدند واحسان الله خانو رفقایش به خاک شوروی گریختند. در این جنگ‌ها میرزا با قوای خود درصومعه سرابود که بی طرف مانده و در فکر تجدید قوا بود.

 

ارتفاعات ماسال در فصل بهار در نزدیکی محل درگذشت میرزا کوچک خان

رضاخان می‌خواست سلسله قاجاریه را از میان بردارد و حکومت جمهوری برپا کند، لذا جذب اشخاصی همچون میرزا که محبوبیت خاصی بین عامه مردم داشتند، می‌توانست به هدفش کمک کند. اما سعی قزاق‌ها، به فرماندهی سردار سپه برای مذاکره با میرزا و دعوت او به مرکز نتیجه نداده و بنا به دلایل فراوانی مذاکرات به شکست انجامید. یکی از این دلایل این بود که تعدادی از جنگلی‌ها بماننددکتر حشمتو یارانش در جنگ‌های قبلی با قشون قزاق تسلیم شده بودند که عملاً به کشته شدنشان انجامید.

در نهایت قوای قزاق از فرصت استفاده کرده و طی شبیخون‌های متعدد نیروهای جنگل را وادار به عقب نشینی کردند و بعضی از سران تسلیم یا کشته شدند. میرزا همراه با تنها یار وفادارش،گائوکآلمانی معروف به هوشنگ، جهت رفتن به نزدعظمت خانم فولادلو، که همیشه از میرزا حمایت می‌کرد، به طرف کوه‌های خلخال حرکت کردند، ولی گرفتار بوران و طوفان گردیدند و سرانجام زیر فشار سرما و برف در۱۱ آذر۱۳۰۰، درحالی که میرزا هوشنگ را به کول گرفته بود، از پای درآمدند.

 

سر میرزا کوچک جنگلی

خبر درگذشت میرزا به گوشمحمدخان سالارشجاعبرادر امیر مقتدرطالشکه از بدخواهان میرزا بود، رسید. نامبرده به همراه شماری تفنگچی به خانقاه رفت و اهالی را از دفن اجساد منع کرد. سپس دستور داد یکی از طالش‌های همراه وی که رضا اشکستانی بود، سر یخ زده میرزا را از بدنش جدا کند. محمدخان سپس سر را نزد برادرش امیر مقتدر درماسالبرده و آنگاه به رشت برده و تسلیم فرماندهان نظامی کرد.

سر میرزا کوچک‌خان را در مجاورتسربازخانه رشت، در جایی که معروف به انبارنفت نوبلاست، تا مدت‌ها در معرض تماشای مردم قرار داده و سپسخالو قربانکه از یاران سابق میرزا و از هواداران سردار سپه بود، سر میرزا را به تهران به نزد سردار سپه فرستاد.

سر میرزا را به دستور سردار سپه درگورستان حسن‌آباددفن کردند. بعد یکی از یاران قدیمی میرزا به نامکاس آقا حسامسر میرزا را محرمانه از گورکن تحویل و به رشت برده و در محلّی موسوم بهسلیمان داراببه خاک سپرد. در شهریور ۱۳۲۰ و هنگام استعفایرضاشاهآزادیخواهان گیلان قصد داشتند جسد بدون سر میرزا را با تشریفات شایسته ازخانقاه خلخالبه رشت حمل کنند، ولی ماموران جلوگیری کردند. در نتیجه به جهت پیشگیری از برخورد جسد میرزا را بطور عادی به رشت حمل و در جوار سر دفن کردند. از آن تاریخ هر سال در روز۱۱ آذرمراسمی ساده در مزار او درسلیمان داراب رشتبر‌گزار می‌شود.

میرزا کوچک که بود؟

با تمام این اوصاف همیشه اظهار نظر در مورد میرزا کوچک‌خان جنگلی و قیام او کار آسانی نبوده است. رجال متجدد وابسته به پهلوی او را عنصر حکومت شوروی و آخوندی متحجر معرفی کرده‌اند که از جمله آنها می‌توان بهاحمد کسرویاشاره کرد. نیروهای بیگانه اعم از روس‌های سفید، روس‌های سرخ و انگلیسی‌ها هم به تناسب رابطه‌ای که با او داشته‌اند تصویر متفاوتی از او ارائه کرده‌اند که نمی‌توان به قضاوت آنها اطمینان کرد. در این میان تنها قضاوت ژنرال انگلیسیدانسترویلجالب است که علی‌رغم جنگ با میرزا، او را مردی بزرگ و وطن پرست معرفی کرده است.

اما اندیشمندان و رجال مستقل اعم از ملی یا مذهبی عمدتاً او را ستوده‌اند و همیشه از میرزا به عنوان مبارزی ملی، شجاع و باغیرت یاد کرده‌اند. با این حال اکثر متفکران میرزا را مبرا از اشتباه نمی‌دانند. مثلاً سیاست میرزا در مواجهه با نیروهای قزاق در دورهتیمورتاش، یعنی عقب نشینی بدون هدف و برنامه، کاری غلط و یک اشتباه استراتژیک قلمداد شده که تنها به از هم پاشیدن قوای جنگل و کشته و معدوم شدن بسیاری از جنگلی‌های اصیل منجر شد. منتقدان بر این باورند که میرزا می‌بایست یا با دولت مرکزی مصالحه می‌کرد یا اینکه با تمام قوا با قزاق‌ها می‌جنگید. از دیگر انتقادهایی که درباره میرزا مطرح شده این است که در دوره دوم قیام جنگل سیاست اعلام جمهوری و نزدیکی افراطی میرزا با قوای شوروی کار اشتباهی بوده و این عمل او در دوران‌های بعدی دستاویز حرکت‌های تجزیه طلبانه شده است. هرچند جمهوری که میرزا بنا نهاد با تمام ایرادات و مشکلاتی که داشت یک خودمختاری قومیتی نبود. این مطلب را می‌توان به راحتی از ترکیب رهبران جمهوری فهمید. مثلاًخالو قربانکُرد بود واحسان الله خاناهل مازندران، و یاحیدر خان عمواوغلیاهل آذربایجان بود.

بعد از جنگ جهانی اول در بین اعضایهیئت اتحاد اسلامدر مورد ضرورت ادامه فعالیت جنبش جنگل و اجتناب از رویارویی با دولت مرکزی و یا ادامه جنبش جنگل اختلاف جدی پدید آمد. اکثریت اعضایهیئت اتحاد اسلامراه اول را برگزیدند، ولی خود میرزا راه دوم را انتخاب کرد که در نتیجه میرزاهیئت اتحاد اسلامرا منحل کرد. آنچه مسلم است میرزا و باقی‌مانده یارانش دیگر نمی‌توانستند به تنهایی جنبش را حفظ کنند (زیرا عده کثیری از جنگلی‌ها بر اثر شکست‌های نظامی کشته یا دستگیر شده بودند و عده‌ای دیگر مسیر سیاسی خود را از میرزا جدا کرده بودند). لذا میرزا برای ادامه حیات جنبش مجبور بود دست به دامن رژیم شوروی شود. بدیهی است که کمونیست‌ها هم شرایط خودشان را داشتند که این شرایط برای میرزا گران تمام شد و به وجهه ملی او ضربه زد. حتی کمونیست‌ها به شراکت با میرزا هم قانع نشدند. آنها می‌خواستند از میرزا به عنوان یک دوره گذار به حکومت دلخواه خود استفاده کنند که در واقع همان نقش محلل را داشت. البته میرزا خیلی زود این مطلب را فهمید و به موقع واکنش نشان داد. اما اصرار او به ادامه حیات جنبش مانع از این شد که از باتلاق کمونیست‌ها به صورت کامل خلاص شود.

جنبش‌های عهد مشروطه را می‌توان در یک نگاه کلی تر نیز بررسی کرد. بعد از فتح تهران، قیام‌های مسلحانه متعددی در کشور شکل گرفت که از جمله آنها می‌توان به قیامشیخ محمد خیابانی،کلنل پسیانو قیام جنگل اشاره کرد. هنوز بعد از گذشت حدود یک قرن بین تاریخ شناسان اختلاف است که آیا با توجه به سابقه مشروطه خواهی رهبران آن، این جنبش‌ها را موافق تفکر مشروطه خواهی بدانیم یا اینکه چون عملاً در برابر دولت قانونی مشروطه تمرد کرده‌اند، آنها را ضدمشروطه بدانیم. احتمالاً جواب این است که برای دفاع از آرمان مشروطه خواهی، صرف داشتن شور و غیرت ملی کافی نیست و داشتن کمی تدبیر و واقع نگری نیز لازم است. قیام جنگل از پتانسیل بزرگی برای حمایت از مشروطه خواهی برخوردار بود. اما این پتانسیل درست هدایت نشد. به نظر می‌رسد اگر سران جنگل با رجال وطن پرست پایتخت هماهنگ می‌بودند و از طرفی نیروهای خود را در اثر استراتژی‌های غلط نظامی و البته اختلافات داخلی تحلیل نمی‌بردند می‌توانستند پشتوانه قابل اطمینانی برای مشروطه باشند.

جدای از این، بحث جالبی که در مورد میرزا و قیامش همیشه مطرح بوده قدرت سازماندهی و تشکیلاتی میرزا کوچک‌خان بوده است. ساختاری که در آن روزنامه و بیمارستان و انواع تشکیلات حکومتی دارد، اما در عین حال این قابلیت را هم دارد که در مواقع خطر به صورت گروه‌های پارتیزانی عمل کند. هنر جذب افراد از طبقات مختلف جامعه و به کارگیری آنها هم از نکات جالبی است که در مورد نهضت جنگل مطرح است. شاید این ادعا غلط نباشد که هنر سازماندهی و تشکیلاتی میرزا نه تنها با توجه به طبقه اجتماعی و میزان سواد و اطلاعاتش تعجب آور است بلکه نسبت به رجال باسواد و فرنگ رفته آن زمان نیز قابل تحسین است. تحلیل قیام جنگل از دید جامعه‌شناسی خود می‌تواند بحثی باشد که در نگاه ما به آینده مفید و موثر بیفتد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۹۳ ، ۰۹:۰۲
محمد رضا فکرجوان