آستان مطهر امامزاده سیدعبدالله

آقاسیاهپوش سنگر
مشخصات بلاگ
آستان مطهر امامزاده سیدعبدالله

ترویج فرهنگ و معارف قرآنی در قالبهای عبادی-سیاسی-اجتماعی-فرهنگی-و ....

پیام های کوتاه
برنامه های مسجد
فعالیت ها
نویسندگان

۲۸۴۹ مطلب توسط «محمد رضا فکرجوان» ثبت شده است

دوشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۸، ۱۱:۳۱ ق.ظ

«ما دزد اموال هستیم دزد عقیده نیستیم»

«ما دزد اموال هستیم دزد عقیده نیستیم»

 

وقتی "مسجد اعظم قم" ساخته میشد قرار شد چاه آبی حفر کنند . تحقیق شد که چه کسی این کار را بهتر از دیگران انجام می دهد. معلوم شد شرکتی در خیابان سعدی تهران هست که مدیریت آن با آقای "جمشید یگانگی" است ولی ایشان "زردشتی" میباشد . موضوع را با "آیت الله العظمی بروجردی" مطرح کردند و ایشان فرمود : «زردشتی باشد ، چه اشکالی دارد؟» و کار تا آخر به وسیله همان شرکت انجام شد ."هنگام تسویه حساب ،" آقای جمشید یگانگی گفته بود مایل است با آقای بروجردی "ملاقات کند." در ملاقات آقای بروجردی از ایشان تشکر کرده بود ولی آقای یگانگی خواهش کرده بود که اجازه دهید من هم در "ثواب" این مسجد "شریک باشم" و پولی بابت کار دریافت نکنم و آقای بروجردی هم قبول کرده بود .

همانجا یکی از حاضرین به آقای بروجردی گفت :«آقا به ایشان بفرمایید مسلمان شود». آقای بروجردی از شنیدن این جمله آنقدر "ناراحت شد" که صورت و گوشهایش قرمز شده بود. آقای یگانگی هم "سرش را زیر انداخته" و ساکت بود. پس از چند لحظه آقای بروجردی فرمود : «من دعا میکنم خداوند از این صفا و اخلاص ایشان به ما هم عنایت بفرماید». پس از چندین سال برای "تعمیر و بازسازی" به همان شرکت مراجعه شد ، آقای یگانگی مرحوم شده و پسرانش شرکت را اداره میکردند . کار انجام شد و هنگام "تسویه حساب،" معلوم شد مرحوم جمشید یگانگی در پرونده مربوط به مسجد اعظم قم یادداشت کرده که تا هر زمان این چاه تعمیراتی لازم داشت "به طور مجانی" انجام گردد .
 
اخیرا آیت الله العظمی سیستانی فرموده بود در زمانی که من در قم شاگرد آقای بروجردی بودم یک روز توصیه اخلاقی داشتند با این عنوان :«مواظب باشید دزد عقیده مردم نباشید». آقای بروجردی فرموده بودند :«یک روز دزدها جلو کاروانی را میگیرند و اموال آن را غارت میکنند. میان اموال و اثاثیه آنان بقچه ای بود که روی آن نوشته شده بود "بسم الله الرحمن الرحیم." آن را به رئیس دزدها نشان دادند و او پرسید این "بقچه" مال کیست ؟ معلوم شد متعلق به یک پیرزن است . از آن پیرزن پرسید : این کاغذ "بسم الله" برای چیست ؟ جواب داد : این را نوشتم تا از خطر دزدها" محفوظ بماند . رئیس دزدها گفت: "محفوظ ماند، بردار و برو .

نوچه های رئیس اعتراض کردند که این همه زحمت کشیدیم و دزدیدیم چرا به او برگرداندی ؟ رئیس جواب داد :«ما دزد اموال هستیم دزد عقیده نیستیم» .

آقای بروجردی با نقل این داستان فرموده بودند :«شما نیزمواظب باشید دزد عقیده مردم نباشید».

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۸ ، ۱۱:۳۱
محمد رضا فکرجوان
يكشنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۸، ۱۲:۴۵ ب.ظ

میرداماد ... ( دختر زیبا در خانه طلبه جوان)

میرداماد
دختر زیبا در خانه طلبه جوان


نیمه های شب بود سکوت عجیبی حوزه علمیه را فرا گرفته بود تمام طلبه ها خواب بودند محمد باقر طلبه جوان در حجره خود مشغول مطالعه بود که ناگهان دختری زیبا وارد اتاق شد و به سرعت در اتاق را بست،با انگشت به محمد باقر بیچاره اشاره کرد که سکوت کند و هیچ چیزی نگوید.دختر پرسید:ببینم شام چی داری ؟؟ طلبه جوان هاج واج مانده بودو تمام بدنش خیس عرق شده بود و زبانش بند آمده بود،هرچه غذا داشت برای دختر آورد.دختر جوان که شاهزاده آن شهر بود قصد داشت شب را در اتاق طلبه بخوابد آن هم در اتاقی که فقط خودش بود و آن طلبه جوان،به هر شکلی بود دختر در گوشه ای از اتاق خوابید و به طلبه اعتماد کرده بود اما صبح که از خواب بیدار شد آنچه که نباید اتفاق بیفتد اتفاق افتاده بود .
مأموران ، شاهزاده خانم را همراه طلبه جوان نزد شاه بردند ، شاه عصبانی پرسید : چرا شب به ما اطلاع ندادی و محمدباقر گفت : شاهزاده تهدید کرد که اگر به کسی خبر دهم ، مرا به دست جلاد خواهد داد !

شاه دستور داد که تحقیق شود که آیا این جوان خطایی کرده یا نه ؟ و بعد از تحقیق از محمدباقر پرسید ، چطور توانستی در برابر نفست مقاومت کنی ؟ محمد باقر 10 انگشت خود را نشان داد و شاه دید که تمام انگشتانش سوخته و علت را پرسید طلبه گفت : چون او به خواب رفت نفس اماره مرا وسوسه میکرد ؛ هر بار که نفسم وسوسه میکرد یکی از انگشتان را بر روی شعله سوزان شمع میگذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم و بالاخره از سر شب تا صبح به این ترتیب با نفس مبارزه کردم و به فضل خدا ، شیطان نتوانست مرا از راه راست منحرف کند و ایمانم را بسوزاند.

شاه عباس از تقوا و پرهیزکاری او خوشش آمد و دستور داد ، همین شاهزاده را به عقد میر محمدباقر در آوردند و به او لقب «میرداماد» داد و امروزه تمام علم دوستان از وی به عظمت و نیکی یاد کرده و نام و یادش را گرامی می دارند ، از مهمترین شاگردان وی میتوان به ملاصدرا اشاره کرد .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۸ ، ۱۲:۴۵
محمد رضا فکرجوان