آستان مطهر امامزاده سیدعبدالله

آقاسیاهپوش سنگر
مشخصات بلاگ
آستان مطهر امامزاده سیدعبدالله

ترویج فرهنگ و معارف قرآنی در قالبهای عبادی-سیاسی-اجتماعی-فرهنگی-و ....

پیام های کوتاه
برنامه های مسجد
فعالیت ها
نویسندگان

۱۱۷۳ مطلب با موضوع «عناوین :: حکایات و لطایف» ثبت شده است

يكشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۴، ۰۳:۱۵ ق.ظ

نماز به وقت

نماز به وقت

  " روز قیامت و در محضر خداوند "فرشتگان در حال خواندن اسامی جهنمیان بودند.که ناگهان نامش خوانده شد..."

چگونه می توانند مرا به جهنم ببرند؟
دو فرشته او را گرفتند و به سوی جهنم بردند.
او تمام اعمال خوبی که انجام داده بود، را فریاد می زد...
نیکی به پدرش و مادرش، روزه هایش، نمازهایش، خواندن قرآنش و...التماس میکرد ولی بی فایده بود.او را به درون آتش انداختند.
ناگهان دستی بازویش را گرفت و به عقب کشید.پیرمردی را دید و پرسید:"کیستی؟
"
پیرمرد گفت:"من نمازهای توام".
مرد گفت:"چرا اینقدر دیر آمدی؟
چرا در آخرین لحظه مرا نجات دادی؟
پیرمرد گفت:چون تو همیشه نمازت را در آخرین لحظه میخواندی!
آیا فراموش کرده ای؟
در این لحظه از خواب پرید.تا صدای اذان را شنید وضو گرفت و به نماز ایستاد.
*
نمازت را سر وقت، چنان بخوان
که گویا آخرین نمازی است که میخوانی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۴ ، ۰۳:۱۵
محمد رضا فکرجوان
يكشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۴، ۰۳:۱۲ ق.ظ

فرعون و ادعای خدایی

فرعون و ادعای خدایی

فرعون پادشاه مصر ادعای خدایی میکرد. روزی مردی نزد او آمد و در حضور همه خوشه انگوری به او داد و گفت اگر تو خدا هستی پس این خوشه را تبدیل به طلا کن.

فرعون یک روز از او فرصت گرفت. شب هنگام در این اندیشه بود که چه چاره ای بیندیشد و همچنان عاجز مانده بود که ناگهان کسی درب خوابگاهش را به صدا در آورد. فرعون پرسید کیستی؟

ناگهان دید که شیطان وارد شد. شیطان گفت خاک بر سر خدایی که نمیداند پشت در کیست.

سپس وردی بر خوشه انگور خواند و خوشه انگور طلا شد.

بعد خطاب به فرعون گفت من با این همه توانایی لیاقت بندگی خدا را نداشتم آنوقت تو با این همه حقارت ادعای خدایی می کنی؟

پس شیطان عازم رفتن شد که فرعون گفت چرا انسان را سجده نکردی تا از درگاه خدا رانده شدی. شیطان پاسخ داد زیرا میدانستم که از نسل او همانند تو به وجود میآید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۴ ، ۰۳:۱۲
محمد رضا فکرجوان