بندگی در گرو حال دعا داشتن است

السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه

بندگی در گرو حال دعا داشتن است
پادشاهی جهان عشق رضا داشتن است
آنچه که کشته مرا تشنگی سی شبه نیست
در دلم حسرت ایوان طلا داشتن است
حاجت من ز خدا گوشه و اطراف ضریح
گره ای روی همین پنجره ها داشتن است
من بدم از در خود رد بکند میمیرم
حسِ آقایی سلطان به گدا داشتن است
نسخه ی ما همه را دست رضا پیچیده
پس چه کاری به طبیب و به دوا داشتن است
من که هستم سگ دربار غریب الغربا
همه ی عزت سگ چیست وفا داشتن است
آنچه که در حرمش زود برآورده شود
آرزوی حـرم کـرب و بلا داشتن است

نــوکـــر نـوشـــت:
حـسیـن جان
آخر ماهی خیالم را تو راحت کن بگو
پای تقـدیر تـو امضای عـطایم را زدم
التماست می کنم امسال راهی ام کنی
من که هر شب ناله ی کرب و بلایم را زدم

صلی الله علیڪ یا سیدناالمظلوم یااباعبدالله الحسین

چه وقت ها که برایت دعا نکرده دلم

یا مهدی(عج)

چه وقت ها که برایت دعا نکرده دلم
چه نذرها که برای شما نکرده دلم

چقدر نام مرا در نوافلت بردی
ولی به هیچ کدام اعتنا نکرده دلم

عجیب نیست دلم را گناه پرُ کرده است
دری به سمت مناجات وا نکرده دلم

مسافر سحر جاده های سجاده
بگیر دست مرا تا خدا نکرده دلم

نیفتد از قلم رو به آسمانی ها
به جرم کفشِ سلوکی که پا نکرده دلم

درست یاد ندارم که چندمین روز است
که حقِ چشم خودم را ادا نکرده دلم