آستان مطهر امامزاده سیدعبدالله

آقاسیاهپوش سنگر
مشخصات بلاگ
آستان مطهر امامزاده سیدعبدالله

ترویج فرهنگ و معارف قرآنی در قالبهای عبادی-سیاسی-اجتماعی-فرهنگی-و ....

پیام های کوتاه
برنامه های مسجد
فعالیت ها
نویسندگان

۵۳ مطلب با موضوع «منزلت و سیره ائمه علیهم السلام» ثبت شده است

پنجشنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۵، ۰۷:۱۳ ب.ظ

کی می‌داند آخر کارش به کجا می‌رسد؟

 کی می‌داند آخر کارش به کجا می‌رسد؟

 

در زمان عمر بن الخطاب پس از فتح ایران، وقتی شهربانو به عنوان اسیر جنگی به همراه دیگر زنان ایرانی به مدینه آورده شد، همه ی زنان مدینه برای دیدن دختر زیبا روی ایرانی جمع شدند، اسرا به مسجد آورده شدند.
عمر نیز برای دیدن شهربانو کنجکاو شد، که با عتاب او روبرو شد.
شهربانو به او گفت: "سیاه باد روزگار هرمز، که تو بر دخترش دست دراز کنی."
عمر بر آشفته شد و خواست با تازیانه او را بزند که امیرالمومنین علی علیه السلام مانع شد و به عمر گفت: چکارش داری؟!!
عمر گفت : ندیدی به من دشنام داد؟!!
علی علیه السلام فرمود: تو که زبان او را نمیدانی، چگونه دانستی که به تو دشنام داده است؟
سپس فرمود: مگر نمیدانی که دختران و زنان پادشاهان را به کنیزی و اسارت نمیگیرند؟!
او را آزاد کن و به او بگو تا خود همسری بگزیند و مهریه ی او را نیز از بیت المال بده.
عمر نیز چنین کرد .
شهربانو پس از آزادی، نگاهی به افراد حاضر در مسجد کرد و با دست، حسین بن علی علیه السلام را نشان داد.
هلهله ی زنان بالا رفت و گفتند که زیباترین دختر ایران، جوانمردترین و افضل جوانان عرب را انتخاب کرد.
سپس علی علیه السلام به نزد حسین علیه السلام رفت و فرمود: این زن با سعادت و با اصالت را بزرگ دار و به او احترام و نیکی کن که او مادر ذریه ی من است.
تاریخ یعقوبی . ص 303
جلاءالعیون . ج 2 . ص 831
ارشاد مفید . ج2 . ص 137

بله..... امام حسین علیه السلام، داماد ایران است . داماد یزدگرد، آخرین پادشاه ساسانی و امام سجاد علیه السلام فرزند شهربانو و نوه ی یزدگرد است و ادامه ی ذریه ی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم از دامان این زن ایرانی بوجود آمدند.

البته معنای این نیست که ارادت ما ایرانیها به امام حسین و اهل بیت علیهم السلام بدین سبب است، بلکه جوابی کوتاه است به کسانی است که ادعای ایرانی بودن و آریایی اندیشیدن دارند.
دختر فرزانه ی پادشاه قدرتمند ایران، حسین علیه السلام را برای خود برگزید.
گویند "حر بن یزید ریاحی" اولین کسی بود که آب را به روی امام بست و اولین کسی شد که خونش را برای او داد.

"عمر سعد" هم اولین کسی بود که به امام نامه نوشت و دعوتش کرد برای آنکه رهبرشان شود و اولین کسی شد که تیر را به سمت او پرتاب کرد!

 کی می‌داند آخر کارش به کجا می‌رسد؟

دنیا دار ابتلاست.

 با هر امتحانی چهره‌ای از ما آشکار می‌شود، چهره‌ای که گاهی خودمان را شگفت‌زده می‌کند.
چطور می‌شود در این دنیا بر کسی خرده گرفت و خود را ندید؟

 می‌گویند خداوند داستان ابلیس را تعریف کرد تا بدانی که نمی‌شود به عبادتت، به تقربت، به جایگاهت اطمینان کنی.

 خدا هیچ تعهدی برای آنکه تو همان که هستی بمانی، نداده است.

شاید به همین دلیل است که سفارش شده، وقتی حال خوبی داری و می‌خواهی دعا کنی، یادت نرود "عافیت" و "عاقبت به خیری‌ات" را بطلبی.
 
‌ مرحوم دولابی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۵ ، ۱۹:۱۳
محمد رضا فکرجوان
دوشنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۵، ۰۵:۳۹ ب.ظ

تواضع امام حسین (ع)

تواضع امام حسین (ع)


ابن اثیر در کتاب اسد الغابه مى‏ نویسد:

«کان الحسین رضى الله عنه فاضلا کثیر الصوم و الصلوة و الحج و الصدقة و افعال الخیر جمیعها

 حسین (ع) بسیار روزه مى‏ گرفت و نماز مى‏ گزارد و به حج مى‏ رفت و صدقه مى‏ داد و همه‏ ى کارهاى پسندیده را انجام مى‏داد. شخصیت حسین بن على (ع) آنچنان بلند و دور از دسترس و پر شکوه بود که وقتى با برادرش امام مجتبى (ع)، پیاده به کعبه مى ‏رفتند، همه‏ ى بزرگان و شخصیت‏هاى اسلامى به احترامشان از مرکب پیاده شده، همراه آنان راه پیمودند. (2)

 

احترامى که جامعه براى حسین (ع) قائل بود بدان جهت بود که او با مردم زندگى مى ‏کرد ـ از مردم و معاشرتشان کناره نمى ‏جست ـ با جان جامعه هماهنگ بود، چونان دیگران از مواهب و مصائب یک اجتماع برخوردار بود و بالاتر از همه ایمان بى تزلزل او به خداوند او را غمخوار و یاور مردم ساخته بود.

 

و گرنه، او نه کاخ‏ هاى مجلل داشت و نه سربازان و غلامان محافظ ؛ و هرگز مثل جباران راه آمد و شد را به گذرش بر مردم نمى‏ بستند و حرم رسول الله (ص) را براى او خلوت نمى‏ کردند ...این روایت یک نمونه از اخلاق اجتماعى اوست، بخوانیم:

 روزی از محلى عبور مى ‏فرمود، عده‏اى از فقرا بر عباهاى پهن شده اشان نشسته بودند و نان پاره‏هاى خشکى مى‏ خوردند، امام حسین (ع) مى ‏گذشت که تعارفش کردند و او هم پذیرفت، نشست و تناول فرمود و آنگاه بیان داشت:

 ان الله لا یحب المتکبرین. (3)

خداوند متکبران را دوست نمى‏ دارد.

 سپس فرمود: من دعوت شما را اجابت کردم، شما هم دعوت مرا اجابت کنید. آنها هم دعوت آن حضرت را پذیرفتند و همراه جنابش به منزل رفتند، حضرت دستور داد هر چه در خانه موجود است به ضیافتشان بیاورند، (4) و بدین ترتیب پذیرایى گرمى از آنان به عمل آمد و نیز درس تواضع و انسان دوستى را با عمل خویش به جامعه آموخت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۵ ، ۱۷:۳۹
محمد رضا فکرجوان