آستان مطهر امامزاده سیدعبدالله

آقاسیاهپوش سنگر
مشخصات بلاگ
آستان مطهر امامزاده سیدعبدالله

ترویج فرهنگ و معارف قرآنی در قالبهای عبادی-سیاسی-اجتماعی-فرهنگی-و ....

پیام های کوتاه
برنامه های مسجد
فعالیت ها
نویسندگان

۵۳ مطلب با موضوع «منزلت و سیره ائمه علیهم السلام» ثبت شده است

جمعه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۲۱ ب.ظ

کرامتی از حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها

کرامتی از حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها

حضرت حجه الاسلام و المسلمین آقای ابن الرّضا از حاج آقای کشفی از خدمتگزاران بلند پایه حرم حضرت معصومه علیها السلام نقل کردند که در ایام جنگ، شبی از شبها گروهی از اسرای عراقی را به حرم مطهّر کریمه اهل بیت آورده بودند ، در طرف بالای سر حضرت میله هایی نهاده شده بود که اسرا در داخل میله ها و دیگر زائران در بیرون میله ها مشغول زیارت بودند. یکمرتبه دیدیم که زنی از میان زیارت کنندگان جیغ کشید و بلافاصله یکی از اسرا نیز جیغی کشید.

معلوم شد که این اسیر از شیعیان عراقی بوده ، به خدمت سربازی رفته ، توسّط ارتش عراقی او را اجباراً به جبهه برده اند و آنجا به اسارت نیروهای ایرانی درآمده است.

مادرش نیز به جرم شیعه بودن از عراق اخراج شده ، به ایران آمده ، در قم اسکان داده شد و به کلّی از سرنوشت پسرش بی خبر مانده است.

این مادر بیچاره ، هر شب به حرم مطهّر حضرت معصومه علیها السلام مشرّف می شد و خدمت بی بی عرض می کرد : بی بی جان من پسرم را از تو می خواهم .

آن شب نیز چون شبهای دیگر به حرم مشرّف شده ، برای پسرش دعا کرده ، به حضرت معصومه علیها السلام متوسّل شده است که یکمرتبه پسرش را در میان اسیران دیده ، بی اختیار جیغ کشید . پسرش نیز متوجّه مادرش شده ، متقابلاً جیغ کشیده و اینگونه از عنایات حضرت معصومه علیها السلام پس از سالها جدایی ، چشم مادر با دیدن میوه دلش روشن گردیده است.

پس از این رخداد جالب ، توسّط سازمان بین المللی ترتیبی داده شد که این پسر از اسارت آزاد شده به کانون گرم خانواده برگردد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۵ ، ۱۲:۲۱
محمد رضا فکرجوان
يكشنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۵، ۱۱:۰۶ ق.ظ

مقرب خدا و شفیق ائمه علیهم السلام

                                              السلام علیک یا علی بن موسی الرضاالمرتضی

                                                  مقرب خدا و شفیق ائمه علیهم السلام
                                                    صاحب مکاشفه شیخ جعفر مجتهدی


روزی شیخ جعفر مجتهدی با دوستش در مشهد کنار خیابانی به انتظار ماشین می ایستند و می خواستند به نخ ریسی بروند . دوستش جلو ماشین اولی دست بلند می کند . شیخ جعفر می گوید قرار نیست امروز با این ماشین برویم . ماشین دوم هم همین طور . دوستش می گوید شیخ ماشین که شد ماشین است چه فرقی دارد .شیخ جعفر می گوید امروز قرار است با یک بنز مشکی برویم . بعد از چند لحظه ای بنز مشکی از راه می رسد وسوار می شوند تا این که به مقصد می رسند .  شیخ ١٠٠٠ تومان شاید سى چهل سال پیش تو یه پاکت بزرگ به راننده می دهد . راننده اظهار می کند کرایه من مثلا ده تومان است نه ١٠٠٠ تومان . شیخ به راننده می گوید : مگه شما الان تو حرم امام رضا علیه السلام نبودی واز امام درخواست ١٠٠٠ تومان پول داشتی . بیا این هم ١٠٠٠ تومان . راننده رو به دوست شیخ می کند و می گوید این امام زمان نیست ؟! دوست شیخ می گوید نه او شیخ جعفر مجتهدی است ، راننده می گوید زمانی که من تو حرم آقا بودم تو دلم دعا کردم چه طور او فهمیده ؟

نتیجه : انسان می تواند طوری زندگی کند که مقرب خدا و شفیق ائمه علیهم السلام شود .
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۵ ، ۱۱:۰۶
محمد رضا فکرجوان