آستان مطهر امامزاده سیدعبدالله

آقاسیاهپوش سنگر
مشخصات بلاگ
آستان مطهر امامزاده سیدعبدالله

ترویج فرهنگ و معارف قرآنی در قالبهای عبادی-سیاسی-اجتماعی-فرهنگی-و ....

پیام های کوتاه
برنامه های مسجد
فعالیت ها
نویسندگان
دوشنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۴، ۰۴:۳۸ ب.ظ

مبادا امـام زمـان کنارمان باشد و او را نشناسیم..

 مبادا امـام زمـان کنارمان باشد و او را نشناسیم..

پیرمردی تو حرم به جوانی گفت سواد ندارم برام زیارتنامه بخوان...
جوان شروع کرد به خوانـدن زیارتنامه
 السَّلامُ عَلَیْکَ یا بْنَ رَسُولِ اللّهِ ....
سـلام داد به معصومیـن تا امام عسکری(ع).
جوان پرسیـد: امام زمانـت را میشناسی؟
پیرمرد جواب داد:چرا نشناسم؟
جوان گفت: پــس سلام کن.
پیرمـرد دستش را روی سینـه اش گذاشت و گفت :
السَّلامُ عَلَیْکَ یا حجة بن الحسـن العسکری

جوان نگاهی به پیرمرد کرد و لبخند زد و گفت:
 «و علیک السلام و رحمـة الله و برکاتة»
مبادا امـام زمـان کنارمان باشد و او را نشناسیم..

آقا سلام،
باز منم، خاک پایتان
دیوانه ای که لک زده قلبش برایتان
در این کلاس سرد، حضور تو واجب است.
این بار چندم است که استاد غایب است؟
نرگس شکفته است، تو را داد می زند
آقا بیا که فاصله فریاد می زند
این روزها نمی شود اندوهگین نبود
دلواپس نهایت تلخ زمین نبود
تب کرده مادرم ز غمت مدتی مدید
هذیان مادرم شده "آقا خوش آمدید"
آقا دلم عجیب تو را درد می کشد
دستم مدام واژه "برگرد" می کشد
امضاء: دو چشم خیس و دلی در هوایتان
دیوانه ای که لک زده قلبش برایتان

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۶/۰۲
محمد رضا فکرجوان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی