آستان مطهر امامزاده سیدعبدالله

آقاسیاهپوش سنگر
مشخصات بلاگ
آستان مطهر امامزاده سیدعبدالله

ترویج فرهنگ و معارف قرآنی در قالبهای عبادی-سیاسی-اجتماعی-فرهنگی-و ....

پیام های کوتاه
برنامه های مسجد
فعالیت ها
نویسندگان
دوشنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۴، ۱۰:۳۰ ق.ظ

برای خدا مخلص بود

                                                     برای خدا مخلص بود

شب عملیات مسلم بن عقیل(علیه السلام) اوضاع خیلی به هم ریخته بود و نیرو ها شدیدا مشغول اجرای دستورات فرماندهان خود بودند .در همین گیر و دار ناگهان چشمم به همت افتاد.دیدم ساکت و آرام همین طور که به آسمان نگاه می کند،اشک میریزد.تعجب کردم."گفتم حتما مشغول راز و نیاز با خداست و داره از خدا بای پیروزی توی عملیات کمک می گیره."به هر حال کنجکاوی باعث شد که بوم سراغش،از او پرسیدم:"چیه حاجی چرا گریه میکنی؟"

 به آسمان اشاره کرد و گفت:"به ماه نگاه کن."

 نگاهی به ماه انداختم و گفتم:"خب،چی شده؟"

 گفت:"ماه لحظه به لحظه بچه ها رو همراهی می کنه.هر جا اونا توی دید دشمن قرار می گیرن،ماه می ره زیر ابر و جایی که از دید دشمن بیرون میان و نیاز به روشنایی دارن،ماه میاد و همه جارو روشن میکنه.می بینی لطف خدا رو که چطور شامل حال ما میشه؟حالا فهمیدی برا چی اشکم در اومده؟"

 او رفت و این امداد غیبی را از پشت بیسیم به اطلاع فرمانده گردان ها هم رساند و آن ها را متوجه حرکت ابر و ماه کرد.دقایقی بعد صدای گریه ی همه ی آن ها ار پشت بی سیم شنیده می شد.

منبع:"کتاب برای خدا مخلص بود
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۶/۱۶
محمد رضا فکرجوان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی