هیچگاه دیگران را کوچک نشمار
شیخ ابوالقاسم کرگانی به نماز جنازه فردوسی حاضر نگشت وگفت:او به مدح گبران و آتش پرستان واسمار بلاطایل عمر گذرانید ،بر چنین کسی نماز نکنم. چون شب درآمد،شیخ ،بهشت رادر خواب دیدوقصری به عظمت در نظر او آمد به آنجا در شد،سریری از یاقوت دید،فردوسی بر انجا نشسته ، شیخ از خجالت خواست که بازگردد،فردوسی برخاست و سلام کردو گفت:ای شیخ اگر تو بر من نماز نکردی،ایزد تعالی چندین هزار فرشته فرستاد تا بر من نماز کردند و این مقام،جزای یک بیت به من دادند،بیت؛
جهان رابلندی وپستی توئی
ندانم چه ای،هرچه هستی توئی
چون شیخ از خواب بیدار شد،پای برهنه وگریان به مرقد فردوسی شتافت و بر قبر او نماز کرد وچندروز معتکف گشت و تا در حیات بود هرروز به زیارت مرقد او رفتی...
دکتر باستانی پاریزی،شاهنامه آخرش خوش است،ص ۳۸