آستان مطهر امامزاده سیدعبدالله

آقاسیاهپوش سنگر
مشخصات بلاگ
آستان مطهر امامزاده سیدعبدالله

ترویج فرهنگ و معارف قرآنی در قالبهای عبادی-سیاسی-اجتماعی-فرهنگی-و ....

پیام های کوتاه
برنامه های مسجد
فعالیت ها
نویسندگان
يكشنبه, ۲۶ مهر ۱۳۹۴، ۰۷:۱۲ ق.ظ

خدا هست

       خدا هست

دو تا مرد توی سلمانی منتظر نشسته بودند و با هم گپ می زدند.
یکی شون گفت : 
زندگی خیلی سخته.
اون یکی گفت :
 آره ، ولی اگه بری سراغ خدا ، حتما توی سختی ها کمکت می کنه.
و جواب شنید :
کدوم خدا؟!
اگه خدائی بود که وضع مردم اینجوری نبود.
خدا هست و مردم باید رنج بکشند؟!
خدا هست و این همه گره توی زندگی هاست؟!
و سرسختانه روی حرفش پافشاری می کرد.
اونها گرم بحث بودند که فقیری وارد شد و درخواست پول کرد.
ظاهرش نا مرتب بود و موهاش بلند و ژولیده.
چشم های اونی که دلگرم به خدا بود برقی زد و گفت :
گمون کنم هیچ سلمانی ای در شهر ما نیست، نظرت چیه؟
اون یکی با تعجب پاسخ داد :
پس الآن ما کجا ئیم؟
اولی ادامه داد که :
اگه در شهر مون سلمانی وجود داشت که نباید این آقا اینجوری بود!

عزیز دلم، آرایشگرها هستند.
ولی تا سراغ شون نریم ، از ژولیدگی رها نمی شیم.
خدای مهربون هست.
ولی این مائیم که سراغی ازش نمی گیریم.
پس...!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۷/۲۶
محمد رضا فکرجوان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی