تصمیمت را بگیر..
تصمیمت را بگیر..
فانوســـــها را خاموش کرده اند..
میمانی یا میروی؟
و حسین کشته میشود..!
آنگاه که تنها میماند
میان اینهمـــــه مسلمــــان..!!
آنگاه که عده ای گرم طواف خویشند و محو جمال خویش..
و آنگاه که عده ای مست ملک و اسب سمند و لقمه چرب و سکه زر هستند..
آنگاه که عده ای نگـــــــران آتیه همسر و فرزند خویشند..
و آنگاه که عده ای جان خویش را مومیایی میکنند بلکه نمیرند،بلکه بمانند..!
و آنگاه که عده ای حـــــــق را به باطل میدهند تا به نوایی برسند..!
آنگاه که عده ای بی تفاوتــند..!!
آخر حوصله دردسر ندارند..!
آنگاه که عده ای فقط ســــــیاهی لشکر میشوند..!فقط نگاه میکنند..
و آنگاه که عده ای فقط هیاهـــــو به پا میکنند..!
آنگاه که عده ای فقط اســـــتغفار میکنند.. زیر لب..بی صدا..
آنگاه که عده ای سنگ میزنند و تیر!
آنگاه که عده ای غارت میکنند و توجیه...همه میخورند...همه میبرند...
الهی!
مباد که من نیز...
الهی!
زندگی مرا چون زندگی محمد (ص) و آل محمد (ص) قرار بده.
باید آماده شوم.
میخواهم حسینی باشم!
میخواهم چون یکی از ۷۲ تن باشم،حتی اگر همه دنیا یزیدی شوند!
جز راست نخواهم گفت، گرچه به زیانم باشد.
جز حلال نخواهم خورد، گرچه شیریم باشد و شکم تهی.
دندان طمع را به دور خواهم انداخت گرچه سخت باشد.
مقام را زیر پا خواهم افکند، گرچه در برجی بلند باشد.
سستی را خرد خواهم کرد، گرچه بخواهد مرا دربرگیرد.
دینم را به هیچ قیمتی نخواهم فروخت، گرچه وعده بسیار گران باشد.
گوش به فرمــــــــــان امامم خواهم بود،گرچه هیاهوی دشمن گوش خراش باشد.
پاک خواهم ماند تا لایق شوم.
سینه را سپر خواهم کرد
به استقبال مرگ خواهم رفت
که مرگ دیر یا زود خواهد رسید...
معصومی در بیابان تنهاست..
فانوسها را خاموش کرده اند!
و تاریکی راگذاشته اند برای تصمیمهای بزرگ
تاهرکه میخواهد بماند
و هرکه میخواهد برود
تصمیمت را بگیر
میمانی یا میروی...؟؟