آستان مطهر امامزاده سیدعبدالله

آقاسیاهپوش سنگر
مشخصات بلاگ
آستان مطهر امامزاده سیدعبدالله

ترویج فرهنگ و معارف قرآنی در قالبهای عبادی-سیاسی-اجتماعی-فرهنگی-و ....

پیام های کوتاه
برنامه های مسجد
فعالیت ها
نویسندگان
جمعه, ۱۳ آذر ۱۳۹۴، ۱۰:۳۳ ب.ظ

امضاء سفر اربعین

امضاء سفر اربعین

پیرمرد انگشتش را لای گذرنامه گذاشته بود و ایستاده بود یه گوشه با تعجب خاصی داشت ما رو نگاه می کرد.

با خودم گفتم شاید نمیدونه باید توی صف بایسته تا گذرنامه اش رو مُهر کنند!

دقت کردم دیدم انگار دنبال کسی می گردی؟!

رفتم جلو و گفتم:حاجی مشکلی پیش اومده؟

گفت:جوون؛خبر نداری ابالفضل برادر امام حسین کجاست؟

عارفانه گفتم:نزدیک شدیم و کم کم داریم به حرمش شرفیاب می شویم...

مثل اینکه قانع نشده بود.

بعد کمی مکث گفتم:حاجی حالا چکارش دارید؟

گفت:حاج قاسم دیشب تو هیئت قسم خورد؛امضاء سفر اربعین رو باید از ابالفضل برادر امام حسین بگیرید...

تنها اشک در چشمهایم جمع شد.

***

داشتم اذن دخول حرم حضرت عباس رو می خوندم ولی ...

پیرمردی که جلوی من بود از بی تابی و  فرط گریه روی زمین غش کرد

وقتی نگاهش کردم دیدم خودش بود.همان پیرمرد...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۹/۱۳
محمد رضا فکرجوان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی