وظیفه من بندگی کردن است
وظیفه من بندگی کردن است یکی از عباد می گوید: روزی در قبرستان بهلول را دیدم گفتم در اینجا چه می کنی؟ بهلول گفت: با جمعی نشسته ام که به من آزار نمی رسانند و چون از سرای دیگر غافل شوم به یادم می اندازند و اگر از پیش اینها بروم بد گویی من نمی کنند. گفتم: نان بسیار گران شده دعایی بکن؟