ما در اجتماع مسؤولیم
ما در اجتماع مسؤولیم
توی اتوبوس پیرمرد به دختری که کنارش نشسته بود، گفت:
دخترم این چه حجابی است که داری؟
همه موهات بیرون است؟ دختر با پررویی گفت:
تو نگاه نکن!
بعد از چند دقیقه پیر مرد کفشش را درآورد و بوی جورابش در فضا پخش شد!
دختر درحالی که دماغش را گرفته بود به پیرمرد گفت : اه اه اه این چه کاری است که میکنید؟
پیرمرد باخونسردی گفت:
تو بو نکن؟