شهیدنواب صفوی ولحظه شهادت
شهیدنواب صفوی ولحظه شهادت
✔️او در آخرین لحظات عمر شریفش با کمال شجاعت بعد از آنکه سرهنگ از او پرسید:
«اگر خواسته ای دارید بگویید؟»
✔️و او تقاضای آب برای غسل شهادت نمود. آب سرد بود,
نواب خمشگین بر سر سرهنگ بختیار فریاد زد: «اگر آب گرم نباشد, رنگ ما میپرد و تو و امثال تو فکر میکنند که ترسیده ایم. اما مهم نیست. خدا آگاه است که لحظه به لحظه اشتیاق ما به شهادت بیشتر میشود »
رهبر فداییان یارانش را مورد خطاب قرار داد و گفت:
«خلیلم, محمدم, مظفرم, زودتر آماده شوید, زودتر غسل شهادت کنید, امشب جده ام فاطمه زهرا (سلام الله علیها) منتظر ماست.»
✔️ پس از غسل شهادت به نماز ایستاد. افسران و درجه داران با ناباوری به آنان نگاه میکردند. دستان به قنوت رفته اش حریم آسمان مناجات بود