من میخواهم عوض شوم !!
من میخواهم عوض شوم !!
حجت الاسلام قرائتی:
یکى از تجّار تهران فرزند نابابى داشت.
چون سنّى از او گذشته بود به قم آمد و خدمت آیة اللَّه العظمى بروجردى (قدس سره) رسید و گفت:
پسرى دارم هرزه و نمى خواهم عصاره عمرم یعنى دارایى و
اموالم به دست آدم فاسدى مثل او بیفتد
و تمام اموالش را به آقا داد و پس از مدتى از دنیا رفت.
فرزند او به قم آمد و خدمت آیة اللَّه بروجردى رسید و گفت:
پدرم اموالش را به شما سپرده تا بدست من نرسد،
درست است که من گذشته بدى داشتهام،
ولى اگر پولها را به من بدهید من رفتارم را عوض مىکنم.
آقا دستور دادند پولها را به او بدهند. بعضى از اطرافیان از این کار ناراحت شدند.
آقا فرمودند: شما مىگوئید من با این پولها حوزه علمیه بسازم،
طلبه تربیت کنم و در بین طلبهها بعضى مبلّغ و اثرگذار شوند
و به تبلیغ بروند و براى مردم سخنرانى کنند تا بعضى عوض شوند، خوب این آقا از همین الآن مىگوید من مىخواهم عوض شوم.