شیوه تک بعدی هدایت
شیوه تک بعدی هدایت
مادری به فرزند دلبندش می آموخت، به هنگام شب در گذر از گورستان و هر جای سهمگین اگر با شَبحی رو به رو شد، دل قوی دارد و با شجاعت بر او حمله ور شود؛ زیرا با این کار موجب می شود که شبح از وی روگرداند و فرار را بر قرار ترجیح دهد. فرزند زیرک در برابر آموخته های مادرش به او گفت: اگر همین آموزش هایی که تو به من می آموزی، مادر شبح به او آموخته باشد و او به من حمله ور شود، آن وقت تکلیف چیست.
در این حکایت مادری ناآشنا به اصول صحیح هدایت که در مقام راهنما قرار گرفته است، قصد دارد به فرزند خود بیاموزد که می تواند با شیوه پیش دستی درزدن ضربه به حریف، از گذرگاه های خطرناک، خود را به سر منزل مقصود سالم برساند. در حالی که، فرزند تیزهوش او که به شیوه راهنمایی مادر و میزان موفقیت طرح او مردد است و می کوشد با طرح پرسشی به جا، احتمال ناموفق بودن طرح را به راهنمای خود گوشزد کند.
درواقع مولوی در این حکایت شیرین، ضمن نکوهش یک سونگری، به نوعی معلمان و تمام کسانی را که در مقام راهنمایی و هدایت انسان ها قرار دارند، از یک سونگری بازمی دارد و آنان را آگاه می سازد که اعتماد به یک شیوه و به کارگیری آن، برای ارشاد و هدایتگری کافی و مطمئن نیست.