يكشنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۱۰ ب.ظ
آیا حاضریم به خاطر دستورات امام زمان از سلیقه های خودمان بگذریم ؟!
آیا حاضریم به خاطر دستورات امام زمان از سلیقه های خودمان بگذریم
؟!
پیرمردی با همسرش در فقر زیاد زندگی میکردند. هنگام خواب، همسر پیرمرد از او خواست تا شانهای برای او بخرد تا موهایش را سرو سامانی بدهد. پیرمرد نگاهی حزنآمیز به همسرش کرد و گفت: «نمیتوانم بخرم، حتی بند ساعتم پاره شده و در توانم نیست تا بند جدیدی برایش بگیرم.» پیرزن لبخندی زد و سکوت کرد. پیرمرد فردای آن روز بعد از تمام شدن کارش، به بازار رفت و ساعت خود را فروخت و شانهای برای همسرش خرید. وقتی به خانه بازگشت شانه در دست با تعجب دید که همسرش موهایش را کوتاه کرده است و بندساعت نو برای او گرفته است. مات و مبهوت و اشکریزان همدیگر را نگاه میکردند. اشکهایشان برای این نبود که کارشان هدر رفته بود بلکه برای این بود که همدیگر را به یک اندازه دوست داشتند و هر کدام بدنبال خشنودی دیگری بود. به یاد داشته باشیم اگر کسی را دوست داری یا شخصی تو را دوست داشته باشد باید برای خشنود کردن او سعی و تلاش زیادی انجام دهی. عشق و محبت به حرف نیست، باید به آن عمل کرد. عمل است که شدت عشق را به تصویر میکشد. راستی تو امام زمان را چقدر دوست داری ! اصلا امام زمان را آنطور که خودت دوست داری می پسندی ؛ یا آنطور که او دوست دارد تو رفتار کنی ؟! چقدر حاضری از نظراتت و نیازهایت به خاطر دستورات امام زمان بگذری ؟! راستی مجالس جشن ما آنطوری است که امام زمان میخواهد یا آنطوری است که خودمان بهش دلخوشیم !! آیا در مجالس ما حاضریم به خاطر امام زمان لهو ولعب و گناه نباشد یا نه ؟! قبول کنیم که ما خودخواهیم و زمینه ای برای حضور امام زمان در جامعه دلمان و در بین اکثر مردم نیست .
۹۵/۰۳/۰۲