من "علم" دین دارم ، "فهم" دین ندارم
آقای قرائتی :
رفتم خونه پدر سه تا شهید .
احوالپرسی کردم . گفتم کجا وضو بگیرم ؟ گفتش که دو سه تا پله باید بری
پایین ، رفتم وضو گرفتم برگشتم دیدم پیرمرد حوله آورده .گفت : حوله آوردم
دست و صورتت رو خشک کنی. گفتم : حدیث داریم اگر وضو گرفتید [جای وضو رو]
خشک نکنید ، ثوابش سی برابره !. پدر سه تا شهید جواب داد : حدیث نداریم که
اگر یه پیرمرد با درد پا برات حوله آورد خیطش نکنی؟!
گفتم : من "علم" دین دارم ، "فهم" دین ندارم