( آیا پیامبر اکرم ص در نماز به خود سلام می داد ؟)
اما اگر از نظر تاریخی چنین نقلهایی درست است، آیا از نظر ادبی و عقلی پیامبر میتواند پیامبری خودش را تصدیق کند و به آن شهادت دهد و یا به خود سلام گوید (یا شهادت دهد سلام الهی بر خودش است)؟ پاسخ این است که آری. نشان خواهیم داد که هم شهادت دادن بر خود و هم سلام فرستادن بر خود، در دیدگاه دینی و از نظر ادبی، صورتی صحیح دارد.
بررسی عقلانیت و امکان ادبی شهادت دادن به حقانیت خود
- اولین کسی که عمل به دستورات دین بر او واجب میشود، خود پیامبر است. بنابراین باید بدون هیچ تفاوتی (مگر در مواردی که وحی مشخصی درباره آن وجود دارد)، خودش نیز به دستورات دین عمل کند. واجباتی که نسبت به مقام رسالت از سوی خداوند وجود دارد، بر خود پیامبر هم واجب است. میتوانیم بگوییم پیامبر خدا، شخصیتی حقوقی نیز دارد که در کنار شخصیت حقیقی او قرار میگیرد. دستوراتی که نسبت به شخصیت حقوقی او وجود دارد بر خود شخص حقیقی پیامبر نیز واجب است. برخی از این دستورات را میتوان چنین نام برد: پیروی از وحی نازل شده بر قلب نبی، صلوات فرستادن بر نبی (که در قرآن کریم به آن دستور داده شده است – مبارکه احزاب، آیه ۵۶) و پیامبر دانستن شخص محمد بن عبدالله (ص).
- از نظر عقلی، شهادت دادن به چیزی در مورد خود که موجب هدایت دیگران است، اشکالی ندارد. برای مثال، اینکه کسی بگوید به خدا من مدیر فلان جا هستم، گرچه از نظر حقوقی تأثیری ندارد اما لااقل اثرگذاری روانی خواهد داشت. شاهد بر اینکه شهادت برای خود همیشه بیهوده نیست، این آیه شریفه است: « شَهِدَ اَللّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ …: خداوند، گواهی میدهد که معبودی جز او نیست …» ﴿آلعمران، ۱۸) این آیه اشاره دارد به آنکه خود خداوند به یگانگی خودش شهادت میدهد و شاید این برای آرام شدن دل به احاطه خداوند نسبت به وحدت خودش در معبود بودن باشد. در مورد شهادت پیامبر به نبوت خودش هم میتوان تأکید ایشان بر صداقت خودشان و صادق بودن وحی در نصب الهی ایشان را به عنوان فایده عقلانی از این تشهد در نظر گرفت.
- شهادت دادن به نبوت خود، سابقهای نیز در قرآن کریم دارد. حضرت عیسی (علیه السلام) بنا بر نقل قرآن کریم بر نبوت خودش گواهی داده است. جالب اینجاست که همچون کلام پیامبر ما در نماز، حضرت عیسی (ع) نیز به دو موضوع «بنده خدا بودن» و «فرستاده خدا بودن» اشاره کرده است. این قرینهها، دل را آرام میکند: «قالَ إِنِّی عَبْدُ اَللّهِ آتانِیَ اَلْکِتابَ وَ جَعَلَنِی نَبِیًّا: ناگهان عیسی ع زبان به سخن گشود و گفت: من بنده خدایم؛ او کتاب (آسمانی) به من داده؛ و مرا پیامبر قرار داده است!» ﴿مریم، آیه ۳۰﴾
- اگر تا اینجا بپذیریم که شهادت بر نبوت خود، ممکن و شاید لازم است، این سؤال به ذهن میآید که چرا نفرمود: «اشهد اننی عبده و رسوله: شهادت میدهم که من بنده و رسول او هستم» در واقع سؤال این است که آیا «اشهد ان محمدا عبده و رسوله» از زبان خود پیامبر، از نظر ادبی نادرست نیست؟ میتواند کسی نام خود را بیاورد و بگوید شهادت میدهم فلانی، مدیر فلان جاست؟ به جای آنکه بگوید من مدیر فلان جا هستم؟ پاسخ این است که نمونههایی را میتوان در زبان عربی بیان کرد که به خاطر مقصودی، شخص به جای استفاده از ضمیر متکلم، نام خود را ذکر کند. برای نمونه، علی (علیه السلام) میفرماید: «و الله لَابنُ ابی طالب آنَسُ باالموت من الطفل بثَدیِ اُمّه: به خدا فرزند ابیطالب (علی) به مرگ مأنوستر از انس طفل به سینه مادرش است» (خطبه ۵ نهج البلاغه). میبینید که این استفاده رایج است. البته باید دلیل و انگیزهای بر استفاده از نام خود به جای ضمیر متکلم داشته باشیم. در این خطبه، دلیل میتواند این باشد که امیرالمؤمنین (ع) خواستهاند به ارتباط شجاعت با فرزند ابیطالب بودن خود اشاره کنند. (شاید هم دلیلی دیگر دارد) در تشهد نیز این غرض وجود دارد که اگر پیامبر میفرمود: «اشهد أنّی عبدالله و رسوله»، آن وقت باید مسلمانان لفظ دیگری به کار میبردند و این سرآغاز تفاوتی میان نماز پیامبر و بقیه مسلمانان بود در حالی که لزومی به این کار نبوده است. (دقت بفرمایید)
بررسی امکان سلام و صلوات فرستادن بر خود یا نسبت دادن سلام الهی به خود
اگر معنای سلام نماز را وارد بودن سلام (الهی) بر خود بدانیم، اشکالی وجود نخواهد داشت چرا که شهادت و خبر دادن از یک حقیقت است. اگر معنای سلام نماز را همان سلام کردن و ایجاد دعای خیر برای دیگران نیز بدانیم، بازهم اشکالی ندارد زیرا سلام دادن بر خود در نگاه الهی به خاطر وجود گوهری کریمانه در خویشتن است و دعا کردن به صورت سلام برای خود ممکن است. برای نمونه، به مواردی دیگر که در آنها سلام و صلوات بر خود وجود دارد، اشاره میکنیم:
- روایتی اشاره دارد که اگر وارد خانهای شدید و سلام کردید و جوابی نشنیدید، بگویید: «السلام علینا من عند ربنا: سلام بر ما از سوی پروردگارمان» (وسائل الشیعه، جلد ۱۲، ص ۸۱)
- حضرت عیسی (علیه السلام) وقتی متولد شدند، یکی از جملاتشان، سلام بر خود بود: « وَ اَلسَّلامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَ یَوْمَ أَمُوتُ وَ یَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا: و سلام (خدا) بر من، در آن روز که متولّد شدم، و در آن روز که میمیرم، و آن روز که زنده برانگیخته خواهم شد» ﴿مریم، ۳۳﴾
- در مورد صلوات فرستادن پیامبر بر خودشان در نماز نیز باید بگوییم این صلوات فرستادن، یک تکلیف است که هر فرد
- در سلام دوم نماز می گوییم: «السلام علینا و علی عباد الله الصالحین: سلام بر ما و بر بندگان صالح خدا» که سلام بر خود است.
- به عنوان یک مکلف و مهاجری به سوی خدا، برای نزدیکتر شدن به او از این عبادت استفاده میکند. اگر به ما در قرآن کریم دستور به صلوات داده شده و اگر صلوات میتواند بر رشد ما اثرگذار باشد، نبی خدا نیز به عنوان بنده خدا و مهاجر به سوی حق، باید بر اساس همین دستور بر خودش که دارای شخصیت حقوقی نبوت است صلوات بفرستد. قرینه برای اینکه مقصود در صلوات، شخصیت حقوقی حضرت است، این است که از لفظ نبی به جای نام شخص حضرت استفاده کرده است: «إِنَّ اَللّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى اَلنَّبِیِّ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ … : خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، بر او درود فرستید» (الأحزاب، ۵۶) البته وقتی بر نبی صلوات میفرستیم، آوردن نام او اشکالی ندارد و بلکه اعلام کردن نام او به عنوان نبی خداست.
- امام صادق (علیه السلام) صلوات فرستادن بر خود را دستور خداوند به نبی اکرم (ص) دانسته است و فرموده: «خداوند متعال پیامبرش حضرت محمد (ص) را به معراج برد. جبرئیل اذان گفت و نماز را به پیامبر آموخت، به همین کیفیت و شکلی که میخوانیم. در تشهد به او فرمود: «ای محمد بر خودت و بر اهل بیتت درود بفرست» » (کافی، ج ۳، ص ۴۸۶)
فرض کنید پیامبر (ص) متفاوت نماز خوانده باشد
حتی اگر همه این احتمالات را کنار بگذاریم و قبول نکنیم، در آن صورت بازهم دلیل بر آن نیست که بگوییم نماز فعلی تحریف شده است. زیرا ممکن است چند جمله از جملات تشهد و سلام نماز ایشان، اندکی با بقیه مسلمانان متفاوت بوده است و این هم اگر بوده باشد، اشکالی بر نماز وارد نخواهد کرد. البته دلیلی بر متفاوت بودن نماز ایشان نداریم و از این روی احتمال متفاوت بودن نماز ایشان بسیار بسیار پایین و بلکه منتفی است و بر اساس توضیحات بخشهای قبل، تعارضی وجود ندارد بلکه همسانی و تشابهی با عملکرد دیگر انبیا قابل جستجوست.