ای خدا اِی شاهد خوب و بَدَم
ای خدا اِی شاهد خوب و بَدَم
روسیاهم بر درت زانو زدم
هر کجا و هر مکان، خواندی مرا
از میانِ سِیلِ غم راندی مرا
دستِ خود را سویِ من کردی دراز
تا کُنی امدادم و رفعِ نیاز
وا اسف، دست تو را رَد کرده ام
غاٰفِرَ الذَنْبی ، به خود بَد کرده ام
حقِّ مولایم ادا کِی کرده ام؟
من که راه معصیت طِی کردهام!
بارالٰها، از خودم سیر آمدم
گرچه میدانم شده دیر،آمدم
در عفو و عطای تو که تردیدی نیست
این دَرگه تو درگهِ نُومیدی نیست
میبخشی و لطفی به منِ بنده کُنی
این مُرده دلم را به دَمی زنده کُنی
سجّاده ام از مِهرِ تو قِیمت دارد
زینت شده ونافه و تُربت دارد
بخشا که(اکبر) به دلش غَم دارد
ما بینِ مناجات،حَرَم کم دارد