يكشنبه, ۳ مرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۲۲ ب.ظ
مستاجر
مستاجر
شام که خوردیم، به من گفت «حاج آقا! باید چندتا استخاره برام بگیری. »
گفتم «چی شده؟»
گفت «صاحب خونه جوابمون کرده. رفتم امروز هفت هشت جا رو دیدم. زیرزمین، بالا. همه شون تنگ و تاریک و کوچیک بودن. »
گفتم «خب، می رفتی سراغ خونه های بزرگ تر. »
گفت «نمی تونم، توانش رو ندارم. حالا می خوام استخاره کنی تا یکیش رو انتخاب کنم. »
صاحب خانه از آن طرف سفره به من گفت «چی می گه؟»
گفتم «همین که شنیدی. »
گفت «یعنی ناصری جدی جدی خونه نداره؟ مستأجره؟»
باورش نمی شد.
سرلشکر شهید محمد ناصری
یادگاران، جلد ۱۳، ص۳۰
۹۵/۰۵/۰۳