آستان مطهر امامزاده سیدعبدالله

آقاسیاهپوش سنگر
مشخصات بلاگ
آستان مطهر امامزاده سیدعبدالله

ترویج فرهنگ و معارف قرآنی در قالبهای عبادی-سیاسی-اجتماعی-فرهنگی-و ....

پیام های کوتاه
برنامه های مسجد
فعالیت ها
نویسندگان
جمعه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۱۱ ب.ظ

من تو را به بندگی قبول دارم

من تو را به بندگی قبول دارم

 

حضرت موسی(ع)  می خواست به کوه طور برود، یک جوان بنی اسرائیلی راهش را گرفت و گفت : موسی ! پیغامی از این بنده به پروردگارت برسان و بگو : من تو را به خدایی قبول ندارم و روزی تو را هم نمی خواهم ؛ مرا از حکومت خود اخراج کن !
حضرت موسی بسیار ناراحت گردید. مناجاتش که تمام شد، پیغام این مرد گستاخ را نرساند.

خطاب آمد : ای موسی ! چرا پیغام بنده ی ما را نرساندی؟

موسی گفت: آن جا که عیان است، چه حاجت به بیان است!

خطاب آمد ای موسی ! برو به او بگو اگر تو ما را به خدایی قبول نداری، درعوض ما تو را به بندگی قبول کردیم و از حکومت خود نیز تو را اخراج نمی کنیم و روزی ات را هم قطع نمی کنیم!
وقتی موسی (ع) برگشت، جوان را دید. جوان به حضرت موسی گفت  که آیا پیغام را رساندی؟
حضرت موسی پاسخ داد: آری! این جواب آمد .

یک مرتبه جوان صیحه ای زد و گفت: خدا ! قبول ام کردی. پس دیگر نمی خواهم زنده بمانم . . . و ناگهان جان داد!

حضرت موسی (ع) خیلی افسرده و غمگین شد.
خطاب آمد که این جوان عاشق بود و جرقه ای زده شد. تو راه را نشان او دادی و من هم او را نزد خودم بردم!

بنده ام بنده ، ولی بی خِردم
خواجه با بی خردی می خردم

خواجه ام دید و پسندید و خرید
بود آگاه  زِ هَر نیک  و  بدم

من چو برگ گلُ ام و باد صبا
هرطرف خواست، مرا می بَردم

حکمت اشراق - شهاب الدین یحیی سهروردی



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۵/۱۵
محمد رضا فکرجوان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی