پاچه خواری ممنوع

پاچه خواری ممنوع

َ

سفره ای گسترانیده و کله پاچه ای بیاوردند، سلطان فرمودند:  در این کله پاچه اندرزها نهفته است.
سپس لقمه نانی برداشت و یک راست مغز کله را تناول نمود، سپس گفت:
"اگر می خواهید حکومتی جاودان داشته باشید، سعی کنید جامعه را از "مغز" تهی کنید." سپس "زبان" کله پاچه را نوش جان و فرمود:
"اگر می خواهید بر مردم حکمرانی کنید "زبان جامعه را کوتاه و ساکت کنید.
سپس چشم ها و بناگوش کله پاچه را همچون قبل برکشید و فرمود:
"برای این که ملتی را کنترل کنید، بر چشم ها و گوش ها مسلط شوید و اجازه ندهید مردم زیاد ببینند و زیاد بشنوند."
وزیر اعظم عرض کرد:
پادشاها! قربانت بروم حکمت ها بسیار حکیمانه بودند، اما جواب روده کوچک مان را چه بدهیم؟
ذات ملوکانه در حالی که دست خود را بر سبیل های خود می کشید، با ابروان خود اشاره ای به "پاچه" انداختند و فرمودند:
"شما "پاچه" را بخورید و "پاچه خواری" را در جامعه رواج دهید تا حکومتمان مستدام بماند

نتیجه : پیدایش انقلاب بویژه کشورمان جدا از ماهیت اسلامیش ؛ جلوگیری از انحطاط انسانی و اخلاقی بوده است و رذایلی چون پاچه خواری را نیز به زباله دان می سپارد . پس پاچه خواری و تعاریف از افراد به خاطر  مطامع دنیایی ناپسند است . البته مردم عاشق اشخاصی هستند که در حرف و عمل و رفتار و کردار صادقند و ستایش از آنان تعبیر به پاچه خواری نمی شود .