نگذاریم انسانیت بمیرد
نگذاریم انسانیت بمیرد
درکانادا پیرمردی را به خاطر دزدیدن نان به دادگاه احضار کردند.
پیرمرد به اشتباهش اعتراف کرد ولی کار خودش را اینگونه توجیه کرد:
خیلی گرسنه بودم و نزدیک بود بمیرم، قاضی گفت:
تو
خودت می دانی که دزد هستی و من ده دلار تو را جریمه می کنم و میدانم که
توانایی پرداخت آنرا نداری به همین خاطر من جای تو جریمه را پرداخت میکنم،
درآن لحظه همه سکوت کرده بودند و دیدند که قاضی ده دلار از جیب خود درآورد و
درخواست کرد به خزانه بابت حکم پیرمرد پرداخت شود سپس ایستاد و به حاضرین
در جلسه گفت:
همه شما محکوم هستید و باید هرکدام ده
دلار:جریمه پرداخت کنید چون شما در شهری زندگی میکنید که فقیری مجبور می
شود تکه ای نان دزدی کند؛ درآن جلسه دادگاه 840 دلار جمع شد و قاضی آن را
به پیرمرد بخشید.
بزرگی می گفت : اگر در شهر مسلمانان فقیری دیدی، بدان که ثروتمندان آن شهرمال او را می دزدند!!!
اجازه ندهیم انسانیت درما بمیرد
مرگ انسانیت مرگ خوبیهاست
فردا فرزند من و تو قرار است دراین سرزمین زندگی کند
خوشبختی فرزندانمان در جامعه ای که انسانیت درآن مرده باشد هیچ تضمینی ندارد...