دماغ نفسم به خاک مالیده می شد!
دماغ نفسم به خاک مالیده می شد!
در زمان مرجع عالیقدر شیعه
حضرت آیه الله العظمی آقا سید محمدتقی خوانساری(رض) به جهت کمبود آب در قم،
از ایشان خواستند که نماز باران بخوانند. ایشان با عده ای مؤمنین می روند و
نماز می خوانند.
عده ای از کفار و انگلیسی ها هم که
در مسیر مردم را دیده بودند، پرسیده بودند که: اینها کجا می روند؟! گفته
بودند: برای طلب باران از خداوند و نماز استسقاء می روند! آنها خنده تمسخر
آمیزی کرده بودند.
هنگامی که آیت الله خوانساری نماز را شروع کرده بودند، در وسط نماز، باران شدیدی گرفته بود که در میان مردم معروف است.
پس از خواندن نماز، کسی از ایشان پرسیده بود که: آیا شما نمی ترسیدید که نماز بخوانید و باران نیاید؟!
فرموده بودند: نهایتش این بود که دماغ نفسم به خاک ما.لیده می شد!..