با عزت زندگی کنیم
با عزت زندگی کنیم
عقاب داشت از گرسنگی می مرد و نفسهای آخرش را می کشید. کلاغ و کرکس هم مشغول خوردن لاشه ی گندیده آهو بودند. جغد دانا پیری هم بالای شاخه ی درختی به آنها خیره شد بود . کلاغ و کرکس رو به جغد کردند و گفتند این عقاب احمق را می بینی بخاطر غرور احمقانه اش دارد جان می دهد؟ اگه بیاید و با ما همسفره شود نجات پیدا می کند حال و روزش را ببین آیا باز هم می گویی عقاب سلطان پرندگان است؟ جغد
خطاب به آنان گفت: عقاب نه مثل کرکس لاشخور است و نه مثل کلاغ دزد، آنها
عقابند از گرسنگی خواهند مرد اما اصالتشان را هیچ وقت از دست نخواهند داد.
ملاحظات :
زندگی ما انسانها هم باید مثل عقاب باشد، مهم نیست چقدر زنده ایم، مهم این است که «با عزت» به بهترین شکل زندگی کنیم.