برای حفظ عفت از جان گذشتند
برای حفظ عفت از جان گذشتند
روزهای اول جنگ، شهر اشغال شدهی هویزه...
دختر جوانی را به همراه مادرش به مقر بعثی ها میآورند؛
یکی از مسئولین بعثی (ستوان عطوان) دستور میدهد دختر را به داخل سنگرش بیاورند!
مادر را بیرون سنگر نگه میدارند ؛ لحظه ای شیون مادر قطع نمی شود...
دقایقی بعد بانوی جوان با حالتی مضطرب، دستان خونی و چادر و لباس پاره شده سراسیمه از داخل سنگر به بیرون فرار می کند...
تعدادی از سربازان به داخل سنگر می روند و با جسد ستوان عطوان مواجه می شوند؛
دختر
جوان هویزه ای حاضر نشده عفتش را به بهای آزادی بفروشد و با سر نیزه،
ستوان را به هلاکت رسانده و حتی اجازه نداده چادر از سرش برداشته شود...
خبر به گوش سرهنگ هاشم فرمانده مقر می رسد؛با دستور سرهنگ یک گالن بنزین روی دختر جوان خالی می کنند...
در چشم بهم زدنی آتش تمام چادر بانو را فرا میگیرد و همانند شعله ای به این سو و آن سو میدود...
و لحظاتی بعد جز دودی که از خاکستر بلند میشود چیزی باقی نمی ماند!!
فریادهای دلخراش مادر برای بعثی ها قابل تحمل نیست، مادر را نیز به همان سبک به #وصال جگر گوشه اش می رسانند...
یا زهرا سلام الله علیها