عشق او قطعاً مرا قلباً مسلمان کرده است
السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه
عشق او قطعاً مرا قلباً مسلمان کرده است
نوکرییش رتبه ام را به ز شاهان کرده است
هر زمان باران لطفش مى رسد بر قلب من
این بیابان را ز رحمت چشمه ساران کرده است
عیش من ذکر حسین و نوش من چاى عزا
عیش و نوشم را فراهم بر سر خوان کرده است
گریه در سوگش تمامىِّ گناهان مرا
یک شبه تبدیل به نیکى و احسان کرده است
انتخاب نوکران او بدست فاطمه است
فاطمه این خیر را در روضه مهمان کرده است
گرچه از کرب و بلا دورم خدا را شاکرم
چونکه من را رعیتِ شاه خراسان کرده است
آن که خود گفته است بر جدّم فقط گریه کنید
سالیانى گریه بر ارباب عطشان کرده است
داشت جانى در بدن وقتى سرش را مى برید
ضربه هاى شمر، زینب را پریشان کرده است
سر جدا شد مادرش در گوشه اى از حال رفت
ناله هاى یا بُنَیَّ باز طوفان کرده است.