آستان مطهر امامزاده سیدعبدالله

آقاسیاهپوش سنگر
مشخصات بلاگ
آستان مطهر امامزاده سیدعبدالله

ترویج فرهنگ و معارف قرآنی در قالبهای عبادی-سیاسی-اجتماعی-فرهنگی-و ....

پیام های کوتاه
برنامه های مسجد
فعالیت ها
نویسندگان
پنجشنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۶، ۱۲:۳۸ ق.ظ

امتحان های واقعی ، درهم شکنندۀ خود بزرگ بینی و لاف زنی

امتحان های واقعی ، درهم شکنندۀ خود بزرگ بینی و لاف زنی


گاه موقعیت هایی بادآورده _ مقامی ، مالی ، منزلتی _ برای کسانی پیش می آید و آن ها را بالا می کشد یا در زندگی سرعتشان می بخشد . این بادهای موقعیت آور ، موجب خودشیفتگی آن ها می شود . کسانی که حد و اندازۀ آن موقعیت ها را نداشته و بیخود بالا آمده اند ، در دام خود بزرگ بینی  فرو می افتند و به لاف زنی می پردازند ؛ و چون گاهِ امتحان های واقعی فرا رسد ، معلوم می شود که تا چه حد ناتوان و خُرد اند .

ملّای روم در دفتر دوم بخش100 در حکایتی آورده است که موشی کوچک مهار شتری را به سبب موقعیتی که برایش پیش آمد ، در دست گرفت و خیال کرد که به واقع مهار شتری در دستش است . پس با خودنمایی و تکبّر به راه افتاد . شتر از روی طبع چالاک و پر تحرّک خویش حرکت می کرد و موش گمان می کرد که آن حرکت کار اوست و سخت مغرور شد و لاف می زد که من پهلوان ام . شتر که متوجّه حال غرور آمیز موش شده بود ، به روی خود نیاورد و با خود گفت : ای موش خُرد و ناچیز ! فعلا خوش باش تا به موقع تو را به خودت بنمایانم ! آن دو با هم آمدند تا به لب نهر بزرگی رسیدند که فیل هم از گذشتن از آن ناتوان بود .

موش تا آن نهر را دید ، ایستاد و خشکش زد . شتر گفت : ای رفیقِ کوه و دشت ! چرا ایستادی ؟ چرا حیران و سرگشته ای ؟ حرکت کن ! مردانه گام در میانۀ رود بگذار تا عبور کنیم ! تو پیشرو و راهنمای منی ، نباید در میانۀ راه توقف کنی و از حرکت بمانی ! برو تا من هم در پیِ تو بیایم ! موش گفت : این آب ، عظیم و ژرف است و من از غرق شدن می ترسم . شتر برای درهم شکستن خودبزرگ بینی و غرور و لاف زنیِ موش گفت : بگذار ببینم اندازۀ این آب چقدر است .

سپس با سرعت پایش را در درون آب نهاد . پس گفت : ای موش کور ! این که آبی نیست ، تا زانوی من است ! چرا از این مختصر آب ، حیرت زده و مدهوش شده ای ؟ موش گفت : این چیز در مقایسه با تو ، مورچه ای به شمار می رود ، ولی نسبت به من یک اژدهاست ! زانو داریم تا زانو ! آبی که به زانوی تو برسد ، صد زرع از سرِ من گذشته است ! چون کار بدینجا رسید ، شتر به موش گفت : ای موش ! دست از گستاخی بردار و اندازۀ خود بدان و جای خویش بشناس ، تا جسم و جانت از این آتش نسوزد ! اگر هم می خواهی خودنمایی و ستیز کنی ، با موشان همانند خودت که هم قد و قامت و اندازۀ تواند ، چنین کن . موش را چه به این مقامات ! موش کجا و شتر کجا که با او مناقشه و سخن پردازی کند !

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۱/۲۴
محمد رضا فکرجوان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی