شنبه, ۱ مهر ۱۳۹۶، ۰۲:۱۴ ب.ظ
آرامش در خانواده است
آرامش در خانواده است
دیروز به پدرم زنگ زدم. هر روز زنگ میزنم و حالش را میپرسم. موقع خداحافظی حرفی زد که حسابی بغضی شدم. گفت: "بنده نوازی کردی زنگ زدی". وقتی که گوشی را قطع کردم هق هق زدم زیر گریه که چقدر پدر خوب و مهربان است. دیشب خواهرم به خانهام آمده بود و شب ماند. صبح بیدار شدم و دیدم حمام و دستشویی را برق انداخته. گاز را شسته ، قاشق و چنگالها و ظرفها را مرتب چیده و.... وقتی توی خیابان ماشینم خاموش شد اولین کسی که به دادم رسید برادرم بود و منو از نگاه ها و کمک های با توقع رها کرد... امروز عصر با مادرم حرف میزدم، برایش عکس بستنی فرستادم . مادرم عاشق بستنیست . گفتم بستنی را که دیدم یادت افتادم... برایم نوشت : "من همیشه به یادتم... چه با بستنی... چه بی بستنی". و من نشستهام و به کلمهی "خانواده" فکر میکنم ، که در کنار تمام نارفاقتیها، پلیدیها و دوروییهای آدمها و روزگار ، تنها یک کلمه نیست ، بلکه یک دنیا آرامش و امنیت است
۹۶/۰۷/۰۱