سؤال صعصعه بن صوحان از امام علی (علیه السلام)
سؤال صعصعه بن صوحان از امام علی (علیه السلام)
محمد بن حنفیه می گوید : در شب بیستم رمضان، اثر زهر بر قدمهای پدر بزرگوارم رسید لذا نماز را نشسته خواند . در روز بیستم ماه رمضان سال چهلم هجرت وقتی که آثار شهادت بر امام علی علیه السلام ظاهر شد ، امام به فرزندش امام حسن علیه السلام فرمود : به شیعیانی که بر در خانه اجتماع نموده اند اجازه بدهید بیایند مرا ببینند ، اصحاب دور بستر امام را گرفتند و آهسته به حال آن حضرت گریه می نمودند . حضرت با ضعف فراوان فرمود :"سلونی قبل ان تفقدونی ولکن خفّفوا مسائلکم" یعنی ای مردم ! سؤال کنید قبل از اینکه مرا نیابید ، اما پرسشهایتان را به خاطر آسیبی که بر امامتان رسیده است سبک کنید. با این سخن ناله از جمعیت برخاست . اصحاب هر یک سؤالی نمودند و جواب هایی از امام شنیدند.
از جمله سؤال کنندگان صعصعه بن صوحان بود که از رجال بزرگ شیعه و از خطباء معروف کوفه و از روات بزرگ است .
صعصعه پرسید: نوح با فضیلت تر است یا شما؟ و پاسخ شنید: نوح بر قوم خود نفرین کرد و من بر ظالم خود نفرین نکردم. پسر نوح کافر بود، پسرانم سیّد جوانان بهشت هستند.
صعصعه پرسید: ابراهیم افضل است یا شما؟
آن حضرت فرمود: من افضل از ابراهیم هستم زیرا ابراهیم عرض کرد: « رب ارنى کیف تحیى الموتى قال : اولم تؤ من قال بلى ولکن لیطمئن قلبى الایة » ولى ایمان من به جایى رسیده که : « لو کشف الغطاء ما ازددت یقینا»؛ اگر پرده ها بالا رود و کشف حجب گردد یقین من زیاد نخواهد شد.
صعصعه پرسید: موسی افضل است یا شما؟ حضرت فرمود: خداوند موسی را به سوی فرعون فرستاد و او گفت: «انی اخاف ان یقتلون » می ترسم مرا بکشند و خداوند فرمود:« لا تخف انی لا یخاف لدی المرسلون » نترس... و نیز موسی گفت: «رب انی قتلت نفسا فاخاف ان یقتلون.» خدایا من از فرعونیان یک نفر را کشتم و ترس آن دارم مرا بکشند اما پیامبر مرا فرستاد که در موسم حج سوره برائت را تبلیغ کنم و با اینکه بسیاری از بزرگان قریش را کشته بودم، رفتم و آیات الهی را بر آنها خواندم...
صعصعه پرسید، شما با فضلیت تر هستید یا عیسی؟ فرمود: مریم، مادر عیسی در «بیت المقدس » بود، چون هنگام ولادت فرزندش عیسی شد، شنید که گوینده ای می گوید:« اخرجی فان هذه بیت العبادة لا بیت الولادة.» ای مریم از بیت المقدس بیرون شو زیرا اینجا خانه عبادت است، نه مکان ولادت. اما مادر من « فاطمه بنت اسد» هنگام وضع حمل در حرم خدا بود، دیوار خانه کعبه معظمه شکافته شد و فریادی بلند گردید که: ای فاطمه داخل خانه بیا. مادرم به خانه داخل شد و من در وسط « بیت الله » متولد شدم و این فضیلت را هیچ شخصی نداشته و نخواهد داشت.
کتاب شبهاى پیشاور، ص ۴۷۳٫.