جمعه, ۱ تیر ۱۳۹۷، ۰۴:۵۹ ب.ظ
قصر پادشاه یا مهمانسرا
قصر پادشاه یا مهمانسرا
روزى ابراهیم ادهم که "پادشاه بلخ" بود، بار عام داده، همه را نزد خود مى پذیرفت.همه بزرگان کشورى و لشکرى نزد او ایستاده و غلامان صف کشیده بودند.ناگاه مردى با هیبت از در درآمد و هیچ کس را جرات و یاراى آن نبود که گوید: تو کیستى؟ و به چه کار مى آیى؟آن مرد، همچنان آمد و آمد تا پیش تخت ابراهیم رسید.ابراهیم بر سر او فریاد کشید و گفت : این جا به چه کار آمده اى؟ مرد گفت: این جا "کاروانسرا" است و من "مسافر ."کاروانسرا ، جاى مسافران است و من این جا فرود آمده ام تا لختى بیاسایم . ابراهیم به خشم آمد و گفت: این جا کاروانسرا نیست ؛ "قصر من است." مرد گفت: این سرا، پیش از تو ، خانه که بود؟ ابراهیم گفت: فلان کس . گفت: پیش از او ، خانه "کدام شخص" بود. گفت: خانه پدر فلان کس . گفت : آن ها که روزى "صاحبان" این خانه بودند ، اکنون "کجا" هستند ؟ گفت: همه آن ها مردند و این جا به ما رسید . مرد گفت: "خانه
اى که "هر روز ،" سراى کسى است و پیش از تو ، کسان دیگرى در آن بودند، و
پس از تو کسان دیگرى این جا "خواهند زیست ،" به حقیقت کاروانسرا است ؛ زیرا
هر روز و هر ساعت ، خانه کسى است."
۹۷/۰۴/۰۱