يكشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۷، ۰۴:۰۷ ب.ظ
پاداش خدمت
پاداش خدمت
پادشاهی
دستور داد ۱۰ سگ وحشی تربیت کنند، تا هر وزیری را که از او اشتباهی سرزد،
جلوی آنها بیندازند و سگها او را با درندگی تمام بخورند!!! روزی یکی از وزرا رأیی داد که مورد پسند پادشاه واقع نشد! بنابراین دستور داد او را جلوی سگ ها بیندازند...
وزیر گفت: ده سال خدمت شما را کرده ام حالا اینطور با من معامله میکنید؟! حال که چنین است ۱۰ روز تا اجرای حکم به من مهلت دهید... پادشاه نیز پذیرفت . وزیر پیش نگهبان سگ ها رفت و گفت : میخواهم به مدت ۱۰ روز خدمت اینها را بکنم... نگهبان پرسید : از این کار چه سودی میبری ! گفت: به زودی خواهی فهمید... نگهبان گفت: باشد؛ اشکالی ندارد ! وزیر شروع کرد به فراهم کردن اسباب راحتی برای سگها : غذا دادن، شستشوی آنها و... ده روز گذشت و وقت اجرای حکم فرا رسید... دستور دادند وزیر را جلوی سگها بیندازند . مطابق دستور عمل شد و خود پادشاه هم نظاره گر صحنه بود. ولی با چیز عجیبی روبرو شد ! همه سگ ها به پای وزیر افتادند و تکان نمیخورند ! پادشاه پرسید : با این سگ ها چکار کردی ؟ وزیر جواب داد : ۱۰ روز خدمت این ها را کردم ، فراموش نکردند ؛ ولی ۱۰ سال خدمت شما را کردم ، همه را فراموش کردید... پادشاه سرش را پایین انداخت و دستور به "آزادی" او داد.
وزیر گفت: ده سال خدمت شما را کرده ام حالا اینطور با من معامله میکنید؟! حال که چنین است ۱۰ روز تا اجرای حکم به من مهلت دهید... پادشاه نیز پذیرفت . وزیر پیش نگهبان سگ ها رفت و گفت : میخواهم به مدت ۱۰ روز خدمت اینها را بکنم... نگهبان پرسید : از این کار چه سودی میبری ! گفت: به زودی خواهی فهمید... نگهبان گفت: باشد؛ اشکالی ندارد ! وزیر شروع کرد به فراهم کردن اسباب راحتی برای سگها : غذا دادن، شستشوی آنها و... ده روز گذشت و وقت اجرای حکم فرا رسید... دستور دادند وزیر را جلوی سگها بیندازند . مطابق دستور عمل شد و خود پادشاه هم نظاره گر صحنه بود. ولی با چیز عجیبی روبرو شد ! همه سگ ها به پای وزیر افتادند و تکان نمیخورند ! پادشاه پرسید : با این سگ ها چکار کردی ؟ وزیر جواب داد : ۱۰ روز خدمت این ها را کردم ، فراموش نکردند ؛ ولی ۱۰ سال خدمت شما را کردم ، همه را فراموش کردید... پادشاه سرش را پایین انداخت و دستور به "آزادی" او داد.
۹۷/۰۴/۱۰