خاڪ پای پــــدر و مــــادر باشید
خاڪ پای پــــدر و مــــادر باشید
مواظب
باشید عاق والدین نشوید و پـــدر و مـــادر نفرینتان نڪنند و
بگویند:"خدایا من از این فرزندم نمی گذرم" یڪ وقت خیره خیره به پـــدر و
مـــادرتان نگاه نڪنید. حالا پـــدرتان سر شما داد زده است، نباید ڪاری ڪنی
.
پـــدر
حاج شیخ عباس قمی مفاتیح الجنان، پای منبر حاج شیخ غلامرضا نشسته بود. حاج
شیخ غلامرضا داشت از روی ڪتابی ڪه حاج شیخ عباس قمی نوشته بود، مسأله می
گفت. پــــدر حاج شیخ عباس نمی دانست ڪه این ڪتاب را پسرش نوشته و حاج شیخ
عباس هم چیزی به او نگفته بود.
حاج
شیخ عباس آمد در گوش پـــدرش چیزی بگوید، ناگهان پـــدرش جلوی مردم سر او
داد زد ڪه "بیا و بنشین ببین حاج شیخ غلامرضا چه می گوید؟ بیا و بنشین و
بفهم !" حاج شیخ عباس قمی به پـــدرش گفت : "پـــدر جان ! دعا ڪن بفهمم"
نگفت این ڪتاب را من خودم نوشتم . نرفت به مـــادرش بگوید پدرم جلوی جمع آبروی مرا ریخت ، خیره خیره به پـــدرش نگاه نڪرد ، فقط آهسته گفت: "پـــدر جان! دعا ڪن بفهمم"
برای پدر و مادرامون دعاکنیم