شنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۷، ۰۱:۱۲ ب.ظ
على [علیه السلام] و کاسب بى ادب
على [علیه السلام] و کاسب بى ادب
در ایامى که امیرالمؤ منین [علیه السلام] زمامدار کشور اسلام بود ، اغلب به سرکشى بازارها مى رفت و گاهى به مردم تذکراتى مى داد . روزى از بازار خرمافروشان گذر مى کرد ، دختر بچه اى را دید که گریه مى کند ، ایستاد و علت گریه اش را پرسش کرد . او در جواب گفت : آقاى من یک درهم داد خرما بخرم ، از این کاسب خریدم به منزل بردم اما نپسندیدند ، حال آورده ام که پس بدهم کاسب قبول نمى کند . حضرت به کاسب فرمود : این دختر بچه خدمتکار است و از خود اختیار ندارد ، شما خرما را بگیر و پولش را برگردان. کاسب از جا حرکت کرد و در مقابل کسبه و رهگذرها با دستش به سینه على [علیه السلام] زد که او را از جلوى دکانش رد کند. کسانى که ناظر جریان بودند آمدند و به او گفتند ، چه مى کنى این على بن ابیطالب [علیه السلام] است !! کاسب خود را باخت و رنگش زرد شد، و فورا خرماى دختربچه را گرفت و پولش را داد . سپس به حضرت عرض کرد : اى امیرالمؤ منین [علیه السلام] از من راضى باش و مرا ببخش . حضرت فرمود : چیزى که مرا از تو راضى مى کند این است که : روش خود را اصلاح کنى و رعایت اخلاق و ادب را بنمایى.
۹۷/۰۴/۳۰