کرامت امام رضا )(ع) در حق دزد
کرامت امام رضا )(ع) در حق دزد
ای راهب کلیسا دیگر مزن به ناقوس
خاموش کن صدا را، نقاره می زند طوس
آنجا که خادمینش از روی زائرینش
گرد سفر بگیرند با بال ناز طاووس
اتوبوس که قدری حرکت کرد و در حالی که همه گریه میکردن که دیگه پولی برای برگشت ندارن ابراهیم یکی یکی همه رو اسم میبرد و بهشون میگفت از شما چقدر پول دزدیدن و بهشون میداد!!!!! رئیس گفت ابراهیم تو اینهمه پول از کجا اوردی؟؟؟ ابراهیم خندید و گفت وقتی سر دسته دزدا داشت از ماشین پیاده میشد همون لحظه جیبش رو خالی کردم و اونم نفهمید و از اتوبوس پیاده شد!!!! همه خوشحال بودن جز رئیس کاروان که زد زیر گریه و گفت ابراهیم میدونی واسه چی آوردمت؟؟ چون حضرت به من فرمودن،،،، حالا فهمیدم حکمت اومدن تو چی بوده؟؟ ابراهیم یه لحظه دلش تکون خورد گفت یعنی حضرت هنوز به من توجه داره؟؟؟؟ از همونجا گریه کنان تا مشهد اومد و یه توبه نصوح کنار قبر حضرت کرد و بعدم با تلاش و کار حلال،، پولایی رو که قبلا دزدیده بود میفرستاد تبریز و حلالیت می طلبید و در اخر هم تو همین مشهد الرضا (ظاهرا مکانش نامعلومه) به رحمت خدا رفت...
اللهم صلی علیٰ علیِ بْنِ موسَی الرِضَا المرتضی الاِمامِ اتَّقیِ النَّقی و حُجَّتکَ عَلیٰ مَنْ فَوقِ الاَرض و مَن تَحتَ الثَّریٰ الصِّدیقِ الشَّهید صلاةً کَثیرةً تامَّةً زاکیةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفا کأَفْضَلَ ما صَلَّیْتَ عَلیٰ أَحَدٍ مِن اَوْلیائِک