ای آمد و رفت دل ما سمت تو رایج
ای آمد و رفت دل ما سمت تو رایج
ما حاجت محضیم و شما باب حوائج
بخشیدی و دستم تو بهانه که ندادی
هر کار کنی آخرش آقا تو رضایی
از فقر نشستیم که باران برسانی
بر سفرهٔ این بی سر و پا نان برسانی
ای کاش که در ساحلتان موج بگیریم
یک جرعه بنوشیم و فقط اوج بگیریم
تا حال و هوای حرمت باز بیاییم
با پا که نشد ، با پَرِ پرواز بیاییم