خالق چو نبی و چو علی بنده ندارد
خالق چو نبی و چو علی بنده ندارد
روزی که عدم بود و عدم بود و عدم بود
نه ارض و سما بود، نه لوح و نه قلم بود
تسبیح خدا در نفس پاک محمد
لب های علی هم سخن ذات قِدَم بود
روزی که گلِ آدم خاکی بسرشتند
آدم به تولای علی صاحبِ دم بود
از خاک قدم های علی کعبه بنا شد
او را نتوان گفت که نوزاد حرم بود
روزی که کرم بود دُری در صدف غیب
والله علی قبله ی ارباب کرم بود
بر قلب علی علم خدا از دل احمد
چون سیل خروشنده روان در دل یم بود
در بین رسولان که به عالم عَلَم استند
نام نبی و نام علی هر دو عَلَم بود
در جوف نبی دید نبی حمد خداوند
با نعت وی و مدح علی ذکر صنم بود
بالله تجلای نبی مطلع الانوار
والله تولای علی فوق نعم بود
خلقت چو خدا خالق بخشنده ندارد
خالق چو نبی و چو علی بنده ندارد