معامله مادران شهدا با خدا
معامله مادران شهدا با خدا
تابوت شهید ڪه آمد مادر ڪفن را باز ڪرد، فرزند دلبندش سر در بدن نداشت خندید و گفت : قول داده بود بیاید و آمد ...
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
مادر پول و طلاهاش رو ڪه داد از درِ ستاد پشتیبانی جنگ خارج شد، مسئول مربوطه فریاد زد : مادر رسیدتون ! مادر خندید و گفت : من برای دادن دو پسرم هم رسید نگرفتم ...