آستان مطهر امامزاده سیدعبدالله

آقاسیاهپوش سنگر
مشخصات بلاگ
آستان مطهر امامزاده سیدعبدالله

ترویج فرهنگ و معارف قرآنی در قالبهای عبادی-سیاسی-اجتماعی-فرهنگی-و ....

پیام های کوتاه
برنامه های مسجد
فعالیت ها
نویسندگان

۲۸۴۹ مطلب توسط «محمد رضا فکرجوان» ثبت شده است

دوشنبه, ۱ دی ۱۳۹۳، ۱۲:۱۷ ب.ظ

السلام علیکم یا اهل بیت النبوه

رحلت جانگداز رحمه للعالمین ؛ حضرت ختمی مرتبت ؛ محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و شهادت غریب مدینه حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام و شمس الشموس  ؛ امام مهربانی ها حضرت امام رضا علیه السلام را به شیعیان و ارادتمندان آن حضرات تسلیت عرض نموده ؛ از خداوند تبارک و تعالی شفاعت و عنایت آنان را خواستاریم .

                                        یا حسن بن علی علیه السلام :

فکر توام و صحن و سرائی که نداری               داغ حرم و درد بنائی که نداری
لَه لَه زده ام تا بنشینم لب حوض و                  فوّاره ای و آب نمائی که نداری
زوّار تو حیران که چگونه بنشینند                   در گوشه تنهائی جائی که نداری
کو کهنه رواقی که به قلبم بفشارد                   هفتاد و دو تا کذببلائی که نداری
آن قدر غریبی که نیفتاده کنارت                     مَشکُ عَلَمُ  دستِ جدایی که نداری
بگذار که بر سنگ بکوبم سر خود را               با محتشم ِنوحه سرائی که نداری
پس می شکنم تکه به تکه دل خودرا               در تکیه لبریز عزائی که نداری 
سخت است که معصوم زمین باشی و اما          عُمری بخوری چوبِ خطایی که نداری
حالا به چه حالی بگذارم دل خود را                  در گوشه ایوانِ طلایی که نداری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۳ ، ۱۲:۱۷
محمد رضا فکرجوان
شنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۳، ۰۹:۱۸ ق.ظ

خدا ناظر است

دعای فرج

علاج چشم چرانی

جوانی نزد عالِمی امد و از او پرسید ک م جوان کم سن و سالی هستم غ اما ارزوهای بزرگی دارم و نمی توانم خود را از نگاه کردن به دختران باز دارم ؛ چاره ام چیست ؟ عالم ؛ کوزه ای پر از شیر به او داد و به او توصیه کرد که کوزه را به سلامت به جای معینی ببرد و هیچ چیز از محتوای کوزه را نریزد . او یکی از شاگردانش  را به همراهی با آن جوان فرستاد و به او مأموریت داد که اگر این جوان شیر را ریخت ؛ اورا مورد تنبیه قرار دهد . جوان شیر را به سلامت به مقصد رساند و هیچ چیز از محتوای کوزه را نریخت . وقتی عالِم از او پرسید : چند دختر را در سر راهت دیدی ؟ جوان جواب داد : هیچ ؛ فقط به فکر آن بودم که شیر را نریزم تا مبادا در جلوی مردم کتک بخورم و در نزد مردم خوار و خفیف شوم . عالِم هم گفت : این حکایت انسان مؤمن است که همیشه خداوند را ناظر بر کارهایش می بیند و از روز قیامت و حساب و کتاب ؛  بیم دارد . خدایا ! آنچه خیر است در تقدیر ما مقرر فرما.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۳ ، ۰۹:۱۸
محمد رضا فکرجوان