آستان مطهر امامزاده سیدعبدالله

آقاسیاهپوش سنگر
مشخصات بلاگ
آستان مطهر امامزاده سیدعبدالله

ترویج فرهنگ و معارف قرآنی در قالبهای عبادی-سیاسی-اجتماعی-فرهنگی-و ....

پیام های کوتاه
برنامه های مسجد
فعالیت ها
نویسندگان

۱۶ مطلب با موضوع «طنز» ثبت شده است

چهارشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۴، ۰۴:۳۸ ب.ظ

شکنجه ی مرغی

شکنجه ی مرغی

در زمان اسارت، چهارشنبه ها در اردوگاه بعضی اوقات شام به ما مرغ می دادند. یکی از برادران آزاده اصولاً مرغ نمی خورد و به تدریج شایع شد که او از مرغ بدش می آید. به همین خاطر اسم او را «حاجی مرغی» گذاشتند. یک روز یک درجه دار عراقی به نام عبدالرحمن برای شکنجه روحی، دستور داد یک مرغ بزرگ سرخ کرده آوردند و حاجی مرغی را وادار کرد تا آن را بخورد. حاجی مرغی هم جبراً و با اشتهای تمام مرغ را خورد! عبدالرحمن که تعجّب کرده بود، پرسید: مگر تو از مرغ بدت نمی آید؟! حاجی مرغی هم گفت: لا سیدی (نه آقا)، من از مرغِ کم بدم می آید نه از زیاد آن! مگر می شود آدم با شکم گرسنه از مرغ بدش بیاید؟!
کتاب طنزدراسارت، صفحه:114

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۳۸
محمد رضا فکرجوان
چهارشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۴، ۰۴:۳۷ ب.ظ

تبلیغ

تبلیغ

یکی از بچه ها، مقداری ریزه نان برداشت و رفت توی باغچه و آن ها را می ریخت برای گنجشک ها. افسر عراقی رفت و ایستاد بالای سرش. بعد هم بهش گفت «بلندشو». بلند شد. گفت «چی کار می کردی؟» گفت «نون ها رو می دادم به گنجشکا». گفت «داری رو گنجشکای ما تبلیغ می کنی؟ اگه یه بار دیگه از این کارا بکنی من می دونم و تو.»
برگرفته از کتاب «خوشه های خاطره» نوشته قاسم جعفری.
کتاب خنده بر زنجیر، صفحه:28

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۳۷
محمد رضا فکرجوان