این جهان کوه است و فعل ما ندا
این جهان کوه است و فعل ما ندا سوی ما آید نداها را صدا
مرد فقیرى بود که کره مى ساخت و آنرا به یکى از مغازه های شهر مى فروخت
روزى مرد مغازه دار به اندازه کره ها شک کرد و تصمیم گرفت
آنها را وزن کند. هنگامى که آنها را وزن کرد، اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود. او از مرد فقیر عصبانى شد
و به وی گفت:دیگر از تو کره نمى خرم، تو کره را به عنوان یک کیلو به من مى فروختى در حالى که
وزن آن ۹۰۰ گرم است. مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت:ما ترازویی نداریم
لذا من یک کیلو شکر از شما خریدم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار دادم