آستان مطهر امامزاده سیدعبدالله

آقاسیاهپوش سنگر
مشخصات بلاگ
آستان مطهر امامزاده سیدعبدالله

ترویج فرهنگ و معارف قرآنی در قالبهای عبادی-سیاسی-اجتماعی-فرهنگی-و ....

پیام های کوتاه
برنامه های مسجد
فعالیت ها
نویسندگان

۱۱۷۳ مطلب با موضوع «عناوین :: حکایات و لطایف» ثبت شده است

يكشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۴۳ ق.ظ

عدالت و لطف خداوند

عدالت و لطف خداوند

زنى به حضور حضرت داوود (ع) آمد و گفت: اى پیامبر خدا پروردگار تو ظالم است یا عادل؟

داوود (ع) فرمود: خداوند عادلى است که هرگز ظلم نمى کند
سپس فرمود: مگر چه حادثه اى براى تو رخ داده است که این سؤال را مى کنى؟
زن گفت: من بیوه زن هستم و سه دختر دارم، با دستم ریسندگى مى کنم، دیروز شال بافته خود را در میان پارچه اى گذاشته بودم و به طرف بازار مى بردم تا بفروشم و با پول آن غذاى کودکانم را تهیه سازم ، ناگهان پرنده اى آمد و آن پارچه را از دستم ربود و برد و تهیدست و محزون ماندم و چیزى ندارم که معاش کودکانم را تأمین نمایم

هنوز سخن زن تمام نشده بود که درب منزل حضرت داود را زدند ..
(
حضرت اجازه وارد شدن به خانه را داد ، ناگهان ده نفر تاجر به حضور داوود (ع) آمدند و هر کدام صد دینار (جمعاً هزار دینار) نزد آن حضرت گذاردند و عرض کردند: این پولها را به مستحقش بدهید. حضرت داوود (ع) از آن ها پرسید : علت این که شما دسته جمعى این مبلغ را به اینجا آورده اید چیست ؟ عرض کردند: ما سوار کشتى بودیم ، طوفانى برخاست ، کشتى آسیب دید و نزدیک بود غرق گردد و همه ما به هلاکت برسیم ، ناگهان پرنده اى دیدیم ، پارچه سرخ بسته اى به سوى ما انداخت ، آن را گشودیم ، در آن شال بافته دیدیم ، به وسیله آن مورد آسیب دیده کشتى را محکم بستیم و کشتى بى خطر گردید و سپس طوفان آرام شد و به ساحل رسیدیم و ما هنگام خطر نذر کردیم که اگر نجات یابیم هر کدام صد دینار، بپردازیم و اکنون این مبلغ را که هزار دینار از ده نفر ماست به حضورت آورده ایم تا هر که را بخواهى ، به او صدقه بدهى.
حضرت داوود (ع) به زن متوجه شد و به او فرمود : پروردگار تو در دریا براى تو هدیه مى فرستد، ولى تو او را ظالم مى خوانى ؟ سپس ‍ هزار دینار را به آن زن داد و فرمود : این پول را در تأمین معاش کودکانت مصرف کن ، خداوند به حال و روزگار تو ، آگاهتر از دیگران است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۴ ، ۰۲:۴۳
محمد رضا فکرجوان
يكشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۴۲ ق.ظ

ادب به والدین

ادب به والدین

از تل زینبیه که وارد حرم میشوی ؛ اول باید قبر«ابراهیمِ مُجاب» را زیارت کنی !! ابراهیم مُجاب کیست ؟ ابراهیم پدر و مادری داشت ؛ پیر و فرتوت . هر هفته شبهای جمعه به رسم ادب یکی از آنان را به نوبت بر دوش خود به زیارت امام حسین علیه السلام می برد ؛ گرچه در این راه بسیار اذیت می شد . این شب جمعه موصوف ؛  پدر را به زیارت برد اما در بازگشت مادرش به او گفت : ابراهیم ! پسرم ! به دلم برات شده که هفته دیگر در دنیا نخواهم بود ؛ بیا و مرا هم همین هفته به زیارت مولا و آقایم امام حسین «علیه السلام» ببر. ابراهیم که از شدت درد کمر رنج می برد ؛ به رسم ادب مادر را بر دوش گرفت و راهی حرم میشود و در مسیر از شدت درد به نجوای با امام مشغول  میشود که : آقا آیا این خدمت را از من قبول می کنی ؟ آیا این خدمت جبران گوشه ای از زحمات مادرم خواهد بود ؟ آیا .......   مادرش نیز آرام بر دوش ابراهیم و در بیخ گوش فرزند اینگونه با خدای خویش راز می گفت  که « الهی ! امام حسین جواب این زحمت و خوبی تو را بدهد مادر! » ابراهیم مادر بردوش وارد حرم شده و در مقابل مضجع شریف عزیز دل فاطمه سلام الله علیهم اجمعین میگوید : « السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین »  همه آنهایی که در حرم بودند به گوش خود می شنوند که از داخل ضریح مطهّر صدایی بس دلنواز پاسخ می گوید : « وعلیک السلام ابراهیم » از این پس برخی از علماء و بزرگان و مردم در حرم به انتظار می نشستند  تا ابراهیم وارد شده ؛ سلام دهد و جواب امام را بشنوند و به همین دلیل اورا ابراهیم مُجاب (یعنی اجابت شده از سوی آقا ) نامیدند . سالها بعد هم که ابراهیم از دنیا رفت در محل فعلی به خاک سپرده شد و اینک هر کس از تل زینبیه وارد حرم شود ؛ لاجرم دو بار ابراهیم را زیارت خواهد کرد . پس به برکت نام امام حسین علیه السلام ؛ ادب نسبت به والدین (زنده یا متوفی) زا فراموش نکنیم.                              

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۴ ، ۰۲:۴۲
محمد رضا فکرجوان