آستان مطهر امامزاده سیدعبدالله

آقاسیاهپوش سنگر
مشخصات بلاگ
آستان مطهر امامزاده سیدعبدالله

ترویج فرهنگ و معارف قرآنی در قالبهای عبادی-سیاسی-اجتماعی-فرهنگی-و ....

پیام های کوتاه
برنامه های مسجد
فعالیت ها
نویسندگان

۱۹۵ مطلب با موضوع «عناوین :: دل نوشته ها» ثبت شده است

جمعه, ۱۳ آذر ۱۳۹۴، ۱۰:۳۹ ب.ظ

خواب دیدم که من از قافله ها جا ماندم

خواب دیدم که من از قافله ها جا ماندم / هیچ جدی نگرفتم که به دنیا ماندم 

در دلم بود به تسبیح قدوم همگان پیوندم  /  کربلا رفت و من از ثانیه ها جا ماندم

محنت این است که خود نشناختم /  در پی خوف و رجا وا ماندم

پای من هول شد از درد به خود می پیچید! /  از هزاران قدمِ سعی و صفا جا ماندم

قلب از شورِ عطش هروله می کرد، ولی /  من به شکاکی مضطر اذا، وا ماندم

گوشه ی چشم من از سوزِ عطش خیس شده /  ای سبک بال؛ مپرسید چرا جا ماندم؟

دست بر قلب جفا دیده من مگذارید /  و نگویید ز مردانِ خدا جا ماندم

یک غزل رفت و دو صد قطره ی باران گشتم /   دوست عازم  شد و من در صفِ رویا ماندم

کودکی در وسط دشتِ عزا می گرید /  زیرِ بارانِ شبِ قدر، به تماشا ماندم

هر که فهمید که ایام؛ همه عاشوراست /  گفت بسم الله  و رفت من شیدا ماندم

خواستم سوره ی تکویر بخوانم در راه /  تا بگویم همگان را به چه معنا  ماندم

موکبِ عشق میانِ ره و صد سینه ی داغ /  زینبان پای پیاده ، و من اینجا ماندم

آه من حب و هواک یا حسین /  فصل احساس گذر کرد؛ و من جا ماندم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۴ ، ۲۲:۳۹
محمد رضا فکرجوان
جمعه, ۱۳ آذر ۱۳۹۴، ۱۰:۳۳ ب.ظ

امضاء سفر اربعین

امضاء سفر اربعین

پیرمرد انگشتش را لای گذرنامه گذاشته بود و ایستاده بود یه گوشه با تعجب خاصی داشت ما رو نگاه می کرد.

با خودم گفتم شاید نمیدونه باید توی صف بایسته تا گذرنامه اش رو مُهر کنند!

دقت کردم دیدم انگار دنبال کسی می گردی؟!

رفتم جلو و گفتم:حاجی مشکلی پیش اومده؟

گفت:جوون؛خبر نداری ابالفضل برادر امام حسین کجاست؟

عارفانه گفتم:نزدیک شدیم و کم کم داریم به حرمش شرفیاب می شویم...

مثل اینکه قانع نشده بود.

بعد کمی مکث گفتم:حاجی حالا چکارش دارید؟

گفت:حاج قاسم دیشب تو هیئت قسم خورد؛امضاء سفر اربعین رو باید از ابالفضل برادر امام حسین بگیرید...

تنها اشک در چشمهایم جمع شد.

***

داشتم اذن دخول حرم حضرت عباس رو می خوندم ولی ...

پیرمردی که جلوی من بود از بی تابی و  فرط گریه روی زمین غش کرد

وقتی نگاهش کردم دیدم خودش بود.همان پیرمرد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۴ ، ۲۲:۳۳
محمد رضا فکرجوان