چقدر میخواهی بخوابی؟!

چقدر میخواهی بخوابی؟!

 آیت الله مجتهدی تهرانی(ره) :

 استاد ما حضرت حاج شیخ علی اکبر برهان (ره) مےفرمودند : آن قدر درقبر بخوابیم که استخوان هایمان بپوسد ، یک شب هم بلند شو ببین چه خبر است.

 پیامبر اکرم صلےالله علیہ وآله می فرمایند:

 «وقتی بنده ای از خواب شیرینش و از رختخوابش برخیزد در حالیکه خواب آلود است،» برای این که به سبب نماز شبش می خواهد که خداوند را راضی کند،خداوند متعال به سبب آن بنده ، بر ملائکه مباهات می کند و می گوید :این بنده ام را می بینید که بلند شده و خواب شیرینش را ترک کرده تا کاری را انجام دهد که بر او واجب نکرده ام ؟ شاهد باشید که من او را آمرزیدم .

استاندارے ڪه بار شهروند را به خانه رساند

استاندارے ڪه بار شهروند را به خانه رساند

سلمان فارسی از صحابه ایرانی و مشهور پیامبر اڪرم (ص) بود، او انسانی خردمند و طراح اصلی ڪندن خندق، در جنگ خندق بود ڪه در اواخر عمر خود نیز استاندار مدائن شد.روزے مردے از اهل شام ڪه بار ڪاه با خود حمل می‌ڪرد، به مدائن رسید، نگاه خسته‌اش را به این طرف و آن طرف چرخاند شاید ڪسی را بیابد و به او کمڪ ڪند، وقتی سلمان را دید، او را نشناخت و گفت: هاے! این بار را بردار! سلمان دسته ڪاه را بلند ڪرد، بر سر گذاشت و به سمت خانه آن مرد به راه افتاد.

در بین راه، مردم، سلمان را دیدند ڪه بار ڪاه را بر روے سر گذاشته و براےآن مرد حمل می‌کند. ڪسی از میان مردم با تعجب و سرزنش به آن مرد گفت: هیچ می‌دانی این فرد ڪه بار تو را بر دوش می‌ڪشد سلمان است؟!

نگ از روے مرد پرید، بی‌درنگ رفت تا بار را از سلمان بگیرد و در همان حال شروع به عذرخواهی ڪرد و گفت: اے مهربان، به خدا من تو را نشناختم، چرا چنین ڪارے ڪردے؟ و بار را در دست گرفت، اما سلمان بار را از بالاے سر پایین نگذاشت و گفت: تا بار را به خانه‌ات نرسانم، آن را بر زمین نخواهم گذاشت.

چو نیڪی نمایدت گیتی خداے
تو با هرڪسی نیز نیڪی نماے