آستان مطهر امامزاده سیدعبدالله

آقاسیاهپوش سنگر
مشخصات بلاگ
آستان مطهر امامزاده سیدعبدالله

ترویج فرهنگ و معارف قرآنی در قالبهای عبادی-سیاسی-اجتماعی-فرهنگی-و ....

پیام های کوتاه
برنامه های مسجد
فعالیت ها
نویسندگان

۱۵۲ مطلب با موضوع «عناوین :: پیام شهدا» ثبت شده است

جملات ارزشمند شهید سلیمانی راجع به جایگاه رفیع ولی فقیه

 

مردم! از من قبول کنید ، من عضو هیچ حزب و جناحی نیستم و به هیچ طرفی جز کسی که خدمت می‌کند به اسلام و انقلاب تمایل ندارم. اما این را بدانید ؛ والله ! علمای شیعه را تماماً و از نزدیک می‌شناسم . الان 14 سال شغل من همین است. علمای لبنان را می‌شناسم، علمای پاکستان را می‌شناسم، علمای حوزه خلیج فارس را می‌شناسم. چه شیعه و چه سنی ، والله! اشهد بالله ! سرآمد همه این روحانیت ، این علما از مراجع ایران و مراجع غیر ایران ، این مرد بزرگ تاریخ یعنی «آیت‌الله العظمی خامنه‌ای» است . من با خیلی از علمای شیعه مکاتبه و از نزدیک مراوده دارم و می‌شناسم آنها را ، ارادت داریم . دنبال تبعیت مردم از آنها هستیم . اما اینجا کجا ، آنجا کجا ؟ بین ارض و سماء فاصله داریم . در حکمت این مرد، در اخلاق این مرد ، در دین این مرد، در سیاست‌شناسی این مرد، در اداره حکومت این مرد، دقت کنیم و در بازی‌های سیاسی، مرزهای خودمان را تفکیک کنیم. آدم‌ها می‌آیند و می‌روند. آن چیزی که مهم است اتصال ما به ولایت است. آنچه که مهم است، حمایت ما از این نظام است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۸ ، ۲۲:۴۴
محمد رضا فکرجوان
يكشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۱۱:۳۷ ق.ظ

اولین و آخرین نماز یک شهید

اولین و آخرین نماز یک شهید

 

یه لات بود تو مشهد. داشت می‌رفت دعوا شهید چمران دیدش، دستش‌رو گرفت و گفت اگه مردی بیا بریم جبهه . به غیرتش برخورد و به همراه شهید چمران رفت جبهه . تو جبهه واسه خرید سیگار با دژبان درگیر میشه و با دستبند میارنش تو اتاق شهید چمران . رضا شروع میکنه به فحش دادن به شهید چمران ، وقتی دید که شهید چمران به فحش هاش توجه نمی‌کنه . یه دفعه داد زد کچل با توأم ! شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت : چیه ؟ چی شده عزیزم ؟ چیه آقا رضا ، چه سیگاری میکشی ؟!! برید براش بخرید و بیارید . رضا که تحت تأثیر رفتار شهید چمران قرار گرفته میگه : میشه یه دوتا فحش بهم بدی ؟! کشیده ای ، چیزی ! شهید چمران: چرا ؟ رضا  میگه : من یه عمر به هرکی بدی کردم ، بهم بدی کرده . تاحالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه !

شهید چمران : اشتباه فکر می‌کنی ! یکی اون بالاست ، هرچی بهش بدی می‌کنم ، نه تنها بدی نمی‌کنه ، بلکه با خوبی بهم جواب میده . هی آبرو بهم میده . گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده بگم بله عزیزم . یکم مثل اون بشم . رضا جاخورد و رفت تو سنگر نشست و زار زار گریه می‌کرد . اذان شد، رضا اولین نماز عمرش بود . سر نماز موقع قنوت صدای گریش بلند بود، وسط نماز ، صدای سوت خمپاره اومد . صدای افتادن یکی روی زمین شنیده شد ، رضا اولین و آخرین نماز عمرش را خواند و پرکشید...!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۱:۳۷
محمد رضا فکرجوان